سلام دوستان اول و اوله کار از همتون خواهش میکنم این تاپیک پر بازدیدش کنید تا همه ببینند و بتونیم نظرات متفاوت و تجربه ها رو بگیم برا هم و درک کنیم ،
خب من این داستانو که واقعی هست و مربوط به یکی از اقوام دور خودمونه براتون تعریف میکنم : و اینکه بگم خودم کاملا ادم وسواسی و سختگیری هستم و از خرافات فراری و تا چیزی بهم ثابت نشه قبولش نمیکنم حالا بگذریم :
ما یه اقوام دور داشتیم دو تا پسر نوجوون داشتن که دوقلو بدنیا اومده بودن سال قبل یکیشون تصادف کرد و به رحمت خدا رفت و اون یکی خیلی افسرده شده بود و اینا یه بار رفته بود پیش یه طالع بین که ببین سرنوشت من چیه ؟! اونم بدون اینکه چیزی از زندگی این بدونه صاف و پوست کنده بهش گفته بود که تو یه داداش دوقلو داشتی که قبلا فوت شده و عمر تو هم بیشتر از این نیست ...
اینم ناراحت و پریشون شده بود و به دوستاش گفته بود و همه مسخرش کرده بودن که تو دیوونه ای و این حرفا ...
ولی چن وقت بعد با چند تا دوستاش سوار ماشین بودن که تصادف میکنن و فقط این بنده خدا میمیره و بقیه حتی یه خراش کوچولو روشون نیفتاده بود انگار فقط اجل همین بدبخت بود که بره... ، ممنون میشم شما هم نظراتتونو بگید و دوستانتون رو تگ کنید تا همه از همفکری و تجربه های همدیگه بهره مند بشیم .