توکوچه الانم همسرمه
بهم پیام داد14،15سالگی دوسال دوست بودیم عشقمون دوطرفه بود من ازدواج کردم اون هنوزم مجرده بعدهفت هشت سال ،بخاطر مخالفت خونواده من جداشدیم فامیل بودیم گفتن به فامیل دخترنمیدیم
شوهرمان شد
ازدواج کردیم
تو مسیر دانشگاه دیدمش!!ایستگاه ایستگاه پشت اتوبوس اومده بود و تا در خونمون !!وقتی دیدمش خیلی تعجب کردم ولی قسمت هم نبودیم 😔
داداش دوست صمیمیم بود. یهو سرد شد باهام . دوستم اظهار بی اطلاعی میکرد .
بعدها که دوستم با دوست پسرش به هم زد، پسره بهم گفت خواهره ازش خواسته پشت سرت به داداشش بد بگم .
الان هممون ازدواج کردیم و از اون موضوع سالها گذشته
عشق اول و آخر نداره که
عشق یه بار اتفاق میفته فقط
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
