دامادمون خیلی کثافته بهم گفت...

انتظار داری بگیم به خواهرت بگو؟زندگیش نابودشه؟

شااااید دامادتون فقط باهات درد و دل کرده و قصدی نداشته.

نیاز نیس تابلو رفتارتو عوض کنی توی جمع قرارنیس بهش اخم کنی فقط با دیگران بیشتر مشغول باش.

دلیلی هم نداره باهاش چت کنی.

به خواهرت بگو شوهرم حساس شده

به نظر من اصلا به همسرت نگو چون دیگه آزادیتو ازت میگیره حتی شک میکنه خونه ی مادرت بری به مامانت بگو بهش تذکر بده و بگه که ناراحت شدی از این حرفش به مادرتم بگو به خواهرت نگه که زندگیش خراب بشه

به نظرمن اصلاااا به همسرت نگو .

روت حساس میشه ، و شاید بدبین .

دیگ خوددانی

نبابا اصلن بهش نگو رابطشونو ازین خرابتر میکنی

وقتی دیگه جوابش رو نمیدی نیازی نیست به همسر بگی جوابشو ندی بلاکش کنی دردسری هم متوجهت نیست  نهایت به همسرت بگو درباره خواهرم مشورت میگرفت خیلی خواهرمو میکوبید ازین اخلاقش خوشم نیومد بگی ممکنه دعوای بزرگی درست بشه به خواهرتم نگو اونجور که از خواهرت میگی درونگراست و تو حال خودشه و..بعیده بپرسه اونم اگه پرسید بگو تو دعواهاشون از شوهرش بدت اومده 

همسرت ندونه عزیزم بهتره چون هر چند هم منطقی باشه، نمیتونه نسبت به این موضوع بی تفاوت باشه

نمیگن دعوا میکنه و.... 

اما مطمئن باش ممکنه تو رفتن به خونه خواهرت یا دورهمی ها محدودت کنه و حق داره چون از شوهرخواهرت بدش میاد

مگه میخای زندگی خواعرت نابود کنی بگو شوهرم حساس شده میگه خوشم نمیاد با نامحرم زیادبگو بخند کنی یا توجمع حرف برنی،به شوهرتم بگو حس میکنم اگه خیلی بگو بخند کنم رو شوهرخواعرم زیاد میشه باید حدش بدونه 

عزیزم به شوهرت که اصلا نگو پس فردا تو هر دعوا چماق میکنه میکوبه تو سرت شاید شوهر خواهرت توبه کرد و زندگی خواهرت خوب شد اما همسرت تا اخر عمر مانع ارتباط تو و خواهرت میشه به مادرت بگو اون محرم رازته اما هیچ شوهری را روش حساب نکن که تا اخر محرم رازت بمونه مردا با گذشت زمان خیلی تغییر میکنند مادرت بدونه خودش مدیریت میکنه به خواهرتم بگو همسرم دوست نداره با مردا گرم بگیرم و ..... و چند بار بهم تذکر داده به همسرتم بگو خواهرم دوست نداره زیاد با شوهرش گرم بگیرم 

الان من یه چیزی میگم همه میپرن بهم

مشکل اصلی ازونجایی شروع میشه که با یکی شوخی میکنین و زیاد تعریف میکنین یعنی اون خط قرمز رو رعایت نمیکنین

وقتی هم یکی بهتون بگه میگین نههه دامادمون مثل داداشمه و تو ذهنت منحرفه و....

دقیقا مشکل از همینجاست

شما اول با شوخی و حرف زدن طرف رو به خودتون جذب کردید 

بعد هم نمیتونین مشکل رو حل کنین بازم بخاطر همین شوخیا و خنده هاست

وااای خدای من.... نمیدون چرا بعضیا میان اینقدر نظرهای بچه گانه میدن.... دختر خوب یه وقت نری ب شوهر یا خواهرت بگیا..... الکی آتیش تو زندگی خودت و خواهرت ننداز... مردها هر چقدر هم که منطقی باشن آخرش رو زنشون غیرت دارن... برا چی باید ب شوهرت بگی.... با یکم سیاست بدونه اینکه کسی متوجه بشه و آشوب بشه ماجرا را جمع کن...

لازم نیست قطع رابطه کنی.... از این ب بعد جاهایی که میدونی شوهرخواهرت هم هست نرو... یا دیر برو... بعد که میری کلا در اون جمع سر وسنگین باش.... که دامادتون هم تا تو را می بینه یادش نیاد...اگه هم کسی شک کرد و چیزی گفت هر دفعه یه بهانه بیار.... یه بار بگو نه خوبم. چیزیم نیس... یه بار بگو یکم سرم درد میکنه...چند بار که دست ب سرشون کنی دیگه دست از سرت برمیدارن..

به همسرت بگو، چون خواهرم رو اذیت میکنه  دیگه خیلی ازش خوشم نمیاد

به خواهر و مامانت هم بگو، از وقتی رفتارش با تو رو دیدم 

دیگه از چشمم افتاده و حوصلش رو ندارم

شما که دیدی خواهرت به خودش نمیرسه

نباید جلوی شوهرش به خودت میرسیدی

نباید بگو و بخند میکردی..

نمیدونم واقعا چرا این چیزا رو متوجه نمیشین شما