میدونم طولانیه یه جا گزاشتم که بین پیاما گم نشه
بعضیا گفتن چرا به ( زن سابق ) شوهرم گفتم ه ر ز ه
چون واقعا هست ،من کاری ندارم طرف بره با این و اون کیش و هر جای دیگه
من تو مجردیام همه جا میرفتم ولی پول برا پسر خرج نکردم ،همین الانشم برا شوهرم خریدی نمیکنم چون بلد نیستم ،،،،
صب شوهرم بحث دیروز عصر رو کلا فراموش کرد ، من تو یه اتاق دیگه خواب بودم نفهمیدم کی صب زد بیرون ولی با یه پیامک صبح بخیر عزیزم روز شروع شد
رفته بود پیش وکیل
واما زن سابقش قراره دادگاهی بشه ::
به دلایل زیر که میگم
۱،بردن بچه ها با یه مرد غریبه به سفر
۲،دست درازی کردن به نفقه ی بچه ها ( گفته شده بود تعلق نگرفته)
۳،مدارکی داشتیم که بغیر از مهریه و نفقه خرید خونه هم انجام میدادیم ( که به خانوادش گفته بود بهم تعلق نگرفته )
و این خانم سر ماجرای بحث دیروز در اومد و همه ی حدسیاتم درست از اب دراومد
و خاله ی شوهرم گفته بود چرا به اینا نمیرسی ،بچه ها اواره میشن و .... که شوهرم کفری شدو خواست سر من خالی کنه ،ولی اجازه ندادم و پیش قدم شدم
و اینو هم بگم اون خانم همه ی پولی که تو این ۲ سال میگرفت رو خرج دوست پسرش میکرده
پول خودش بدرک ولی نفقه ی بچه ها ،رو به صفرع
و من بچه ها رو بدون نفقه قبول نمیکنم ،مگه سر گنجیم 😐
حالا هی نگید به تو چه