سلام
الان ک اینارو مینویسم بغض گلومو گرفته،خعلی ناراحتم حالمم اصلا خوب نیس، نمیدونم چمه خستم دیگه، همه بامن بدن. حتی مادرم.همیشه دلماسوزونده منا باخواهرم مقایسه میکنه
هیچکس بم اهمیت نمیده
نمیدونم چمه، ی روز خوبم ی روز داغون. بی خود و بی جهت بادیگران دعوام میشه و ازخودم دورشون میکنم اما زود عذاب وجدان میگیرم. خودما دوست ندارم از خودم متنفرم
شاغلم و مجرد، شبا باگریه میخوابم
لطفا راهنماییم کنید مادرم یکی از مشکلاتمه
ممنون ک وقت گذاشتین