2777
2789
عنوان

ترو خدا بگین چیکارکنم؟

405 بازدید | 14 پست

سلام دوستان گلم.... تاپیک قبلیمو اگه خونده باشین در جریان هستین. دلم خیلی گرفته بلاخره برادرشوهرم ازدواج کرد وتمام اون چیزایی که گفتم به حقیقت پیوست خیلی دلم شکست ولی چیزی نگفتم سپردم به بالایی مادرشوهرم که خیرسرم خالمه هیچکدوم از کارایی که برای عروس جدید کرد برای من نکرد ضرب المثل. آب در خونه تلخه. حقیقت داره اینا رو هم می‌سپارم به خدا... ولی چیزی که هست خواهرشوهرم خیلی اذیتم میکنه ما تو بچگیمون همیشه با هم خوب بودیم ولی از موقعی که زن داداشش شدم با من بدشده عین غریبه ها. خیلی بهم نیش وکنایه میزنه. خیلی زرنگ بازی در میاره مثلا اگه کاری داشته باشه میرم کمکش ولی اون همیشه میپیچونه. جلوی جاریم منوضایع میکنه بخدا اینقدر حالم بده که شبا وقتی بچه هام خوابن میرم روی حیاط تو سرما میشینم وگریه میکنم.چیکار کنم به نظرتون؟؟؟ ببخشین طولانی شد

🌻In a World full of roses🌹 be a sunflowers

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اوووف تازه شدی مث من 

منم برام هیییچ کاری نکردن گفتن رسم نداریم شوهرم بیچاره مرده نمیدونست رسم چیه میگف بخدا رسم ندارن تو بزار اون داداشم زن بگیره میبینی رسم ندارن اون برادرش زن گرفت براااش سنگ تموم گذاشتن شوهرم لال شد گف خب چکار کنم ولی داغش تو دل من تازس همیشه هم بتعث دعوامون میشه الانم که الانه بین ما فرق میزارن درصورتیکه خده میدونه من و شوهرم همیشه درحال کمک بهشون هستیم و از هرنظر از بقیه بالاتریم

خواب دیدم شهریور باردار میشم توی خواب حساب کردم بچم خردادی میشه برام دعا کنید بعداز ۱۲سال به آرزوم برسم حتی خوابشم برام شیرین بود من تاابد منتظر امیرعلی و نفس کوچولوم میمونم میدونم خدا به من نگاه میکنه و منم مادر میشم

بنظرم خودتو کوچیک نکن تا کمک نخواسته نرو دوم اینکه نذار اصلاااا کسی حال دلتو بفهمه سوم اینکه ب هیچ وجه با جاریه حرف بدی از بقیه نزن چهاااارم اینکه جوجه رو اخر پاییز میشمارن حالا مونده جاریت و خواهرشوهره همو بشناسن و همین خاله ببین چه ها ک نمیگه بیخیال 

  

اگه به همون حدای بالا سرت اعتماد داری 

پس به همون بسپر که جوابشون رو بده

خدا قربونش برم صبرش زیاده مثل ما بنده هاش کم حوصله نیس

تو هیچوقت نمیتونی اونا رو تغییر بدی

پس خودت رو تغییر بده

هیچ وقت سعی نکن تو روشون بایستی و باهاشون در بیفتی چون این وسط خودت فقط حرص میخوری و مریض میشی

خیلی سخته اما باید ریلکس تر بشی

سعی کن رفت و آمدت زیاد نباشه

اگه مادرشوهرت خیلی اهل شام و ناهار دادن نیست بیشتر موقع هایی برو که بدونی اونا نیستن

هفته ای یکبار هم بیشتر نرو


درد ما جز به ظهور او مداوا نشود...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز