اواسل تو ی شرکت بود .ب خانم ها زنگ میزد و شوخی میکرد و.....
اومد بیرون رفت ی شرکت دیگه
اونجا هم همکار خانم داشت و فقط شوهر من و ی آقای دیگه بودن
و الانم تو ی فروشگاه نسبتا بزرگه .فروشنده اس تقریبا
تازه رفته
خانما زنگش میزنن همکاراش باهاشون شوخی میکنه
یا قبلا میرفت دستگاه کارتخوان چک میکرد تو مغازه ها.
مثلا میگفت ی دختره تو این مغازه فروشندس و....همه زندگیشو میگفت و میگفت باهام درد دل میکنن