سلام دوستان خواهر شوهرم زایمان سومش هستش بعد بچشم پسره از شوهرمم پرسیدم چند وقت دیگ دنیا میاد و اسمش چیه میگ من چ میدونم مگ من دکتر ماما هستم گفتم خب تو همیشه بهش زنگ میزنی گفت نمیدونم بعد ۳روز دوستم اومد خونمون خیلی خانم خون گرم و زبون بازی هستش ب شوهرم میگ خواهرزادت چیه شوهرم گفت آقاپسرمون ۱ماه و ۲هفته دیگ میاد پیشمون دوستم گفت اسمش چیه؟ شوهرم گفت آقا کارن من اینقدر عصبی شدم ولی جلوی دوستم آبروداری کردم و بعد از رفتن دوستم از شوهرم پرسیدم چرا بمن چیزی نگفتی؟ ۳روز پیش پرسیدم ماما نبودی ولی الان مثل اینک شدی گفت من دیشب تازه فهمیدم گفتم ۲۴ساعتی هستش ک کنار همیم چرا نگفتی گفت مگ سوال پرسیدی گفتم نیست خوب جوابمو میدی بعدشم اصلا نمیدونستم چی بگم خیلی راحت رفت خوابید من رو مبل نشستم دارم تلویزیون میبینم اصلا از اینک برم پیشش حالم بد میشه دوس دارم بزنم تو سرش بنظرتون چیکار کنم؟😑
دده بزن تو گوشش خودته بزن به خواب
الکی حساس شدی
خب تازه فهمیده یادش رفته بگه
دوستتم سوال کرده گفته
الان مگه تاپیک نزدی یبار
مطمئن شو شوهرت با دوست زبون دارت سر و سر عاشقانه ای نداشته باشند
تلگرام و واتساپ و اینستاشم چک کن
با دوستت رفت و آمد نکن ، نکه دوستت مشکل داره یا شوهرت کلا روابط رفت و آمد نکنی بهتره
من کلا نمیپرسم این چیزارو
ولی جدای موضوع منم بودم بدم میومد
😐 خو یادش نبود حتما
کار به مشکل الانت ندارم اما رابطتو با دوستت خیلی محدود کن
و زمانی باهاش در ارتباط باش که همسرت نباشه
واجب شد بزنی توسرش🤔
درکت میکنم ادم خیلی حساس مسشه روایجورچیزامیفهمم چقدرحرس میخوری الان ولی اون بنده خداتازه فهمیده دیگه درضمن دوستتم دیگه باهاش رابطتوکم کنی بهتره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
