2777
2789
عنوان

بت خانواده همسر را بشکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 316912 بازدید | 1712 پست

هرچی میکشیم از خانواده خودمون میکشیم  و علتش پسر دوستی هست.  کدوم خانواده شوهر میاد به پسرش بگه هرچی خانواده زنت گفتن بی چون و چرا اجرا کن   کاش ما تغیر کنیم و دخترامون رو انسان و محترم بار بیاریم نه مطیع و سربه زیر 

۲۰سالمه عزیزم

عزييييزم خيلي کوچولويي،والا شرايطت سخته ولي اگه شوهرتو دوس داري و ميخاي زندگي کني سعي کن اون کاري ک ميدوني درسته انجام بدي،کارايي ک وظيفه خودته انجام بده با خواهرشوهرتم مهربون باش و محترمانه رفتار کن،جلو شوهرت اصلا ازش بد نگو بالاخره اونم آدمه سنگ ک نيس اونم اخلاقشو درست ميکنه

  بر محمد و آل محمد صلوات  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واقعا عالیه که اینطور ایستادین و از حقتون دفاع کردین میشه نظرتونو در مورد پستایی که فرستادم بگین ممم ...

شماروندتون عالی بوده عزیزم. باحرفاتون موافقم. البته این نظرمنه ممکنه نظربانومتفاوت باشه. 

ولی همینکه متوجه شدید سکوت ومنفعل بودن بده خودش خوبه باصافه اینکه تصمیمتونم درسته برای کمتر رفت وامد. 

دیگه به بقیه اش فکرنکن. نگران این که اوناشوهرتوپرکنن. 

ازین ببعد اگه حرفاتوزدی دیگه سیاست پیش بگیر وحرف اضافی نزن که اتوجدید دستشون بدی. 

هرچی گفتن حاشاکن بگوسرم شلوغه سعادت ندارم بیشتربیام ووو. منم خودم روندجدیدم اینه. 

چون اولش ازانفعال درومدم. 

بعد دیدم حالاکه حرفازده شده دیگه کشش ندم

وباانشاله ماشاله ورسمی بودن نزارم کسی دوباره بصورتم چنگ بزنه بقول بانوارتمیس. 

شکرت خداجون
۲۰سالمه عزیزم

عزیزم شما خیلی سنت کم هست و جای زیادی برای پخته شدنت مونده. فقط میدونم بگم هوای خودتو داشته باش. و اگه تونستی حداقل برای عروسی گرفتن و رفتن زیر یک سقف عجله نکنید.

خیلییی خیلییی روی خودت کار کن. تاپیک باورها و من خودم رو دوست دارم رو بخون. 

عزييييزم خيلي کوچولويي،والا شرايطت سخته ولي اگه شوهرتو دوس داري و ميخاي زندگي کني سعي کن اون کاري ک ...

اره عزیزم 

بله خیلی سخته واقعامن میگم ۴سال عمرتواین زندگی هدررفته وخراب کردم واخرش باهیچ وپوج تپوم شه میخوام بموم باهمه چی جنگ کنم سرزندگیم باشم ودرست کنم ن هرچقدصمیمی ترمیشم بیشترب پروبالم میپیچه خیلی پروترازاینهاست

عزیزم شما خیلی سنت کم هست و جای زیادی برای پخته شدنت مونده. فقط میدونم بگم هوای خودتو داشته باش. و ا ...

اره عزیزم نمیدونم چیکاراکنم الگوی خوبیم توزندگیم ندارم چون ازاول مادرم منوحمالی روی بهم یادکه گفت بروکارکن بزارتعریفت کنن منم بچه بودم خو۱۶سال ونیم بودم 

میخوام روشوکم کنم دستورنده چون هرچقدصمیمی بشی پروترمیشه میدونم 

کدوم تاپیک عزیزم؟

بانو ارتمیس و دوستان کمکم کنید.شوهرم تو مجردیش عاشقه یه دختره میشه و چند دفعه میره خاستگاریش و خانوادی دختره رلضی نمیشن‌بعد شوهرم ازش جدا میشه و اون دختر با یه نفر دیگه ازدواج میکنه و شوهرمم بعد از ۴ سال با من ازدواج میکنه و چون اشنای دور بودن حرفو حدیث به گوشم میرسید که اون زن هنوز عاشقه شوهرمه و دوسش داره هنوزه.و بعداز ۸سال به شوهرم زنگ زد وای دنیا اوار شد روسرم شوهرم به خاطر اینکه من غصه نخورم گفت جوابشو نمیدم کاری بهش ندارم من زندگیمو دوست دارم بعدم شوهرش دوستمه من همچبن کاری نمیکنم.ولی شوهرم دروغ گفته بود جوابشو داده بود و چند ماه تلفنی رابطه داشتن تا فهمیدم و به شوهرم تذکر دادم و قول داد کاری بهش نداشته باشه و چند ماه بعد من حامله شده بودم و بسیار عصبی بودم و شوهرم چون یه پناه داشت و میدونست که اون زن منتظر تا بهش دوباره زن بزنه وقتی شوهرم منو عصبانی میدید دوباره بهش زنگ زده بود و دردودل میکرد دوباره فهمیدم شوهرم گفت خودم بهش زنگ زدم و دوباره به غلط کردن افتاد و قسم طلاق خورد که دیگه کاری بهش نداشته باشه و  اینکه دوباره بهش زنگ زده به خاطر بی احترامیای بوده که من بهش میکردم.و دوسال از اون موضوع میگذره‌.و یه چیز دیگه شنیدم که اون زن از پیش شوهرش رفته و میخواد جدا بشه از شوهرش‌.و دعواشون با شوهرش سر این بوده که اون خانم و شوهرش بیمارستان بودن شوهرم اونجا بهش سلام کرده و اون زن پا شده به احترام سلام شوهرم  و شوهرش باهاش دعوا کرده که تو هنوز عاشقشی  برا همین پا شدی به خاطر سلامش و اینجوریه که از پیشش شوهرش میره.حالا من نمیدونم حقیقت داره یا نه که شوهرم اون‌و بیمارستان دیده و نمیدونم الان با شوهرم در ارطباته یا نه نمیدونم.شوهرمم بهم رمز گوشیاشو نمیگه.نمیدونم چه صخبتی بکنم با شوهرم اصلا از اون زن که شوهرم بهش سلام داده کرده بهش بگم تو دیدیش و سلام دادی.من به چشم خودم هیچی ندیدم از شوهرم و حرف  چندتا نفرکه بهم گفتن.نمیدونم چه رفتاری بکنم

🚫لطفا اینقدلایک نکنید🚫کامنت بزارید😁
خب چجوری چیکارکنم  چجوری روی خواهرشوهرموکم کنم باسیاست همش بهم دستورمیده منم خوشم نمیاد

عزیزم والا من باشم سیاست خاصی به خرج نمیدم اینا علنا دارن زور میگن شمام علنا سرپیچی کن بفهمون بهشون عروس آوردن خدمتکار استخدام نکردن ماها مقصر خودمونیم که اجازه میدیم ازمون سواستفاده کنن و زور بگن بهمون

اره عزیزم نمیدونم چیکاراکنم الگوی خوبیم توزندگیم ندارم چون ازاول مادرم منوحمالی روی بهم یادکه گفت بر ...

تاپیک من خودم رو دوست دارم بانو آرتمیس.

و تاپیک دنبال باورهای جدیدی هستم برای رشد خودم.که بازم از بانو آرتمیس هست ولی با کاربری دیگه.

اینم تاپیکhttps://www.ninisite.com/profile/forum/topic?topicId=1205906&slug=دنبال-باورهای-جدیدی-هستم-برای-رشد-خودم&postId=167683569

من قرار بود مثلا چیزی نگم‌آنچه تو دلم‌بود به مادر شوهرم گفتم و دعوای اساسی پیش اومد البته خودم کنترل داشتم رو حرفام تقریبا اما چون حس کردم سکوت اون لحظه جایز نیست دهنمو وا کردم و آنچه بود و نبودو گفتم و کم آورد رفت منم گفتم زندگیم خراب شه همش تقصی شماس چون تمام مشکل من و شوهرم و دعواهای بینمون شما بودین

شماروندتون عالی بوده عزیزم. باحرفاتون موافقم. البته این نظرمنه ممکنه نظربانومتفاوت باشه.  ولی ...

وای من هرچی بود به متدر شوهرم گفتم سبک شدم کم آورد رفت بهش گفتم پیش فلانی غیبتمو کردی پیش شوهرم بدمو گفتی تمام دعواهامونم مقصر شماها بودین دیشبم که نفرینم کردین و خیلی چیزای دیگه الان بعد از این چیکار کنم به نظرتون بهتر نیست از این خونه برم و دیگه قطع رابطه کنم چون دارن شیطنت میکنن و زندگیمو خراب میکنن من گفتم اگه یه روز جدا شیم منو شوهرم که هیچ مشکلی باهم نداریم  باعث جداییمون شمایین خدا بین ما قضاوت کنه دیگه چند تا چرت گفت رفت 

اره عزیزم نمیدونم چیکاراکنم الگوی خوبیم توزندگیم ندارم چون ازاول مادرم منوحمالی روی بهم یادکه گفت بر ...

عزیزم من 19 سالمه 

بنظرم اگه ما 30 سالگی هم ازدواج میکردیم. مادرهامون بازم همین چیز ها رو به ما یاد میدادن. 

و الان  چیزی که من تو 19 سالگی بهش رسیدم و متوجه اش رو شدم رو شاید ی خانوم 30 ساله هنوز نفهمه. 

ولی بنظرم تحمل بعضی از درد و رنج ها برای یک خانوم 30 ساله راحت تره تا ی خانوم 18/19 ساله 

من خیلی رنج کشیدم تو سن کم 

و خانواده ام رو شدیدا مقصر میدونستم.که باعث ازدواج من تو سن کم شدن. 

ولی الان که ی خورده زندگی کردن رو یاد گرفتم. یکم بهتر شدم 

ولی بازم نمیتونم ببخشم. 

🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓
مادرشوهرم فوت کرده حالاموضوع اصلی اینه که چجوری روی خواهرشوه کم کنم همش بهم دستورمیده هی میره ومیادش ...

همه اینارو راست میگی!!!!؟؟؟؟من میگم طلاقتو بگیر و خودتو نجات بده یا حداقل همسرتو ببر پیش مشاور وئلا بد بخت میشی مطمئنم که میشی.وای اعصابم خورد شد

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792