سلام بیتا جان
اگه میشه بانو هم کمکم کنن
من یه مشکلی دارم که هیچ جا شبیه اون رو نخوندم
اونم اینکه من نمیتونم خودم رو خوشبخت تصور کنم
مثلا برای آینده یه خونه شیک داشته باشم و ب خوشحال باشم میترسم
وقتی به پول فکر میکنم پول و خوشی در حد من نیست
راضی ام تو کلبه و با سختی و فقر زندگی کنم اما پول نداشته باشم همش میترسم من لایق نیستم و الانه که همش رو از دست میدم
حتی در مورد همسرم هم اینطوری ام وقتی همه چی خوبه استرس از دست دادن دارم
وقتی همه چی عالیه اونقد میترسم یه ترس وجودم رو میگیره به ترس مبهم ترس اینکه همش الکیه و بزودی از بین میره و من خوش خیالم و یا چرا من باید خوشبخت باشم مگه من چیکار کردم
کسی میدونه دلیلش چیه؟
با یکی از دوستام صحبت میکردیم اونم مثل من بود میگفت چون از بچگی خیلی سختی و نداری کشیدیم و تا اومدین خوشحال بشیم یه اتفاقی افتاده
مغرمون عادت کرده به بدبختی
عادت کردیم به دعوا
یمدت به همسرم رابطه مون خوب میشه خود بخود یاد گذشته میعتم و دعوا میکنم
اصلا خودم نمیزارم خوشحال بمونم