2777
2789
عنوان

شوهرم انگار دوسم نداره دیگه😔💔

| مشاهده متن کامل بحث + 827 بازدید | 74 پست
 من میگم شوهرمم مقصره اون نباید اجازه میداد مادرش دخالت کنخ خیلی خووورد شدم خیلی 

منم همین مشکل تورو دارم عزیزم میدونم چ حس بدی داری مادرشوهرم دوبار بهم گفته حاضرم پسرم بره پشت میله های زندان بخوابه ولی نبینم کنارتو داره عذاب میکشه یا گفت اگ دوبار تو دهنت میزدم اینقد پرو نمیشدی زن نیستی زنیت نمیکنی شوهرمم وایستاده بود هیچی نمیگف

اگ شوهرتو دوس داری باید با این موضوع کنار بیای و ازاین ب بعد جلو خانواده شوهرت باهاش دعوا نکن سعی کن جلوشون بیشتر ب شوهرت محبت کنی اگ ازاین بعد چیزی بهت گفتن برات مهم نباشه یه گوشت در باشه یه گوشت دروازه بسپار بخدا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مثلا اون اصلا خبر نداشت سرچی بود فقط شوهرم عصبی شد اون میپرید وسط

یه ذره سیاست داشته باشید حلو اونا دعوا نکنید من یه بار شوهرم جلوشون از دعوامون گف شوهرم رو دیگه درست کردم زندگی هر کسی حریم داره نذارید هرکسی وارد حریمتون بشه چه خانواده خودت چه خانواده شوهرت خانواده خودت میخوان طرف توروبگیرن خانواده اون طرف اونرو پس حرفاشون مطمئنا منطقی نیس بدتر باعث به هم خوردن زندگیتون میشه خودتون مشکلتون رو راحتتر میتونید حل کتید دخالت خونواده ها همه چیو بدتر میکنه حرمتا هم ازبین میره

چی باید کرد؟من شوهرم طرف اوناس...وهرچی میگم حق میده ب اون

ببین عزیزم همه پسرا همینن حق رو میدن به خونوادشون فک نکن الان همه مردا حق رو به زنشون میدن از این خبرا نیس با هرکس دیگه هم ازدواج کتی همینه ولی دعواهاتون جلو مادرشوهرت باعث شده حریم زندگیت از بین بره و اون به خودش اجازه بده به تو توهین کنه پس دیگه جلوش دعوا نکن اولا بعدش اگه دیدی باز چیزی گفت بگو من زندگیم و شوهرم رو دوست دارم و برا خوشبختی خودم و شوهرم هرکاری میکنم من میخوام زندگی کنم با شوهرم با ارامش

 شما با این حرفاتون دراصل ارامش زندگی پسرتون رو به هم میزنید و زندگی اونرو خراب میکتید نه زندگی فقط مترو یه مادر باید کمک بچش خوشبخت شه و زندگیش اروم باشه نه اینکه با اذیت کردن عروس ارامش رو از زندگی پسرش بگیره اینا رو جلو شوهرت بهش بگو بعد بهش بگو من از همه چی تو دنیا عزیزتر برام شوهرمه به همین راحتیا با این دعواهای خاله زنکی شوهرم که عاشقشم رو ازدست نمیدم 

ببین بهت قول میدم هم پیش شوهرت عزیز میشی هم اینکه اگه زیادی زرت و زورت کنه پسرش دیگه جلوش وامیسته نه تو این براش دیگه خیلی بدتره

چیکار کنم؟ من به شوهرم گفتم یا من یا مادرت 

ببین مردی که بین تو و مادرش قرار باشه یکیو انتخاب کنه بعد مادرش رو بااون همه سختی که بزرگش کرده بذاره کنار مطمئن باش بعدا تو رو به خاطر یه زن دیگه خیلی راحتتر وزودتر میذاره کنار 

ببین عزیزم همه پسرا همینن حق رو میدن به خونوادشون فک نکن الان همه مردا حق رو به زنشون میدن از این خب ...

الان با مادرش قطع رابطه کردم و بهش گفتم دیگه نمیام خونتون و اصلا جایی ک مادرت باشع نمیرم...بنظرت قطع رابطه اشتباهه؟یا کارم درستع میخوام بدونه وقتی توهین میکنه دیگ بخششی در کا  نیس...

قبلا بخشیدم و بدتر شد دیگه نمیبخشم

ببین مردی که بین تو و مادرش قرار باشه یکیو انتخاب کنه بعد مادرش رو بااون همه سختی که بزرگش کرده بذار ...

ولی خب تا یه مدت رابطه رو قطع میکنم ...

چون بشدت توهین کرد۶ روم نمیشخ اینجا بگم😔

تو چیکار میکنی؟تو این وضع 

دارم سعی میکنم حرفاشون رو فراموش کنم بیشتر ازاین خودمو ناراحت نکنم و دیگ برام مهم نباشه هرچی گفتن

وقتی میدونم هرچی بگم شوهرم حق رو میده ب اونا دیگ ول کردم سپردم ب خدا

با اینک ازاین موضوع خیلی نمیگذره و حس میکنم شوهرم دیگ مهری تو دلم نداره ولی دارم با محبت باهاش رفتار میکنم انگار ن انگار اتفاقی افتاده و هرچی میگ هیچی نمیگم و لبخند میزنم بهش

من بایه مشاور حرف زدم گف خودت باید مدیریت کنی این موضوع رو و مدیر کسیه ک کوتاه بیاد

الان با مادرش قطع رابطه کردم و بهش گفتم دیگه نمیام خونتون و اصلا جایی ک مادرت باشع نمیرم...بنظرت قطع ...

نه بابا با قطع رابطه هیچچی حل نمیشه سرسنگین باش ولی قطع رابطه نکن ببین اگه جای من بودی چی نیگفتی مت شوهرم خیلی هوا خونوادش رو داره با اینکه برادرای دیگه هم داره که اونا اصلا مثل این نیستن ولی از اول دیدم این اخلاقش هس دیگه من نمیتونم تغییر بدم چن بار دعوا کردم با شوهرم دیدم اثر نداره ولی اینرو بگم من هیچ وقت جلو اونا دعوا نکردم خیلی احترام همرو جلوشون داریم اینم بگم شوهرم هوای منرو خیلی داره چون واقعا دوستم داره البته الان یه مقدار شرایطم بهتر شده بعد از بچم دیگه به هوای بچه نمیذارم مثل قبل خیلی سرویس بده مثلا میگم بچه دلش برات تنگ میشه نروبا این حال نسبت به بقیه مردا هنوز خیلی خدمات رسانی به خونوادش بیشتره البته اونا یه شهر دیگن خدارو شکر تنها شانس من

البته اونا به من توهین نکردن قبلا پدرشوهرم یه تیکه هایی مینداخت ومن اصلا جوابش رو نمیدادم چون تربیت خونوادگیم اینه که اصلا نباید جواب بزرکتر رو داد به نظرم خیلیم خوب نیس ولی دیگه من اینجوری بزرگ شدم وشوهرمم میگف هرچی بابام بهت میگه به من ببخش ول کن این اخلاقشه ولی با این حالت هواشون رو هم داشت البته پدرشوهرم ازاین ناراحت بود که شوهرم با اون دختری که اون دوست داشت ازدواج نکرد و منرو انتخاب کرد پدرشوهرم دوس داره عروسش رو خودش انتخاب کنه به خاطر همین از من خوشش نمیومد جاریمم خودش انتخاب کرد برا برادرشوهرم با اون اینقدر خوبه ولی چه فایده برادشوهرم بازنش خیلی صمیمی نیس زنه انقدر به ما حسودی میکرد وقتی مانبودیم نیومد اونجا مادرشوهرم به شوهرم گفته بود این به زندگی تو وزنت حسودی میکنه 

پس حرف بقیه رو ول کن بچسب به زندگی خودت و شوهرت منم خواهر خیلی تیکه شنیدم ولی یه گوشم دربود یه گوشم دروازه 

من تصمیم گرفتم با مادرش قطع رابطع کنم چون داره باعث جداییمون میشه

کار اشتباهی میکنی.تو رابطتو قطع کنی شوهرت ک نمیتونه اونارو بزاره کنار بعد مجبوره تنهایی بره پیش مادرش و فقط تو این وسط عذاب میکشی چون نمیتونی جلو شوهرتو بگیری. ب نظر من سعی کن با مادرشوهرت دوست بشی و باهاشون خوب باشی ک شوهرتم باهات خوب باشه مثلا وقتی میخوای صداش بزنی بگو مامان جووون یا ازخوبی هاشون برا شوهرت بگو جلو شوهرت تعریف کن ازشون و بگو ک چقد دوسشون داری میدونم سخته ولی باید نقش بازی کنی ک دوسشون داری درصورتی ک ازشون متنفری

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

درد دل

yditidtix | 5 ثانیه پیش

گروه لاغری

ژربرا1375 | 34 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز