شوهرم انگار دوسم نداره دیگه😔💔

ببین من نمیگم جدا شی یا ن ولی خودتو داغون میکنی خیلی بده طرف پشتت نباشه یعنی انگار ارزشی واست قاعل نیس 

متاسفانه خوب داره خودشو بهت نشون میده خودتو گول نزن ک بعد عروسی درست میشه .حالا یه بچه بیارم درست میشه.حالا دوتا بچه بیارم خوب میشه

اصن خوب نمیشن 

اصن‌.بهترین و کارامد ترین راهکارو دادی عزیزم

مردا همینن.شوهرمنم همینه

تنها راهش همین عزیزم 

ببین‌یکمم خودت مقصری جلو خانواده شوهرت نباید با شوهرت دعوا کنی ولی خوب شوهرتم کارش اشتباهه اگه شوهرت پشتت بود باز یه حرفی ولی وقتی مادرش اینجوری حرف میزنه و شوهرتم‌پشت اوناست الان‌که عقدین دو روز دیگه خونه خودت بدتر میشه بهتره بیشتر در مورد اردواج‌باهاش فکر کنی 

باهاش ازدواج نکنیا 

برو پی زندگیت 

مگه مغز خر خورده باشی بری 

یبار جدی برخورد کن باهاش.توام بتوپ بهش.مرگ یبار شیون یبار

الهی عزیزم خوب باشوهرت حرف بزن بریدمشاوره 

عقدی و اینجوری بهت میگه خداااا

این اگه عروسش بشی بدتر میکنه دختر 

شوهرت هم ماست تر میشه 

واقعا گللللل گفتی انقدر از این جمله بدم میاد ک طرف میگه اره با بچه خوب میشن مردا یا با ازدواج . پدر من از همون اول بد بود بعد ازدواج و بچه هم بدتر شد . 

ینی چی 

خونواده شوهر همیشه دلسوز پسرشون هستن وهیچ وقت تکرار میکنم هیچ وقت به فکر عروس نیستن! بعدشم اشتباهت این بوده که جلو مادرشوهرت دعوا کردی! مادر بچه اش رو دوست داره درهرشرایطی طرف بچه اش هس 

درمورد دخالت هم بله فامیل شوهر درطول زندگی همواره درحال ارشاد وراهنمایی شوهر هستن🤣😑

انقدر از خودت ضعف نشون نده و هی جلو اونا کل کل نکن با شوهرت باهم خوب باشید جلوشون کم کم درست میشن دختر خاله من وقتی با شوهرش ازدواج کرد مادرشوهره کلا ناراضی بود اول خواستگاری نمیومد پسرش به زور برش داشت اورد بعد تو مراسم عقد یه هو پاشد بلند یه چی گف دیگه هیچچی یه دعوا درست کرد بعد هربار پشت عروسش حرف میزد و کلا خونوادگی اذیتش میکردن قبل عروسیشون کلی برنامه ریزی میکرد عروسی رو کنسل کنه واینا بدون مجلس برن خونشون هی میگف من فلانی رو میخواستم برا پسرم بگیرم حیف شدوتو خودتو به پسرم انداختی شب عروسی یه سزوصدا جلو همه دراورد وابروریزی کرد بعد عروسیشون هم سر هرچی یه بساط درمیاورد یه مدت پشت دختر خالم میگفتن لابد نازاست بچه نمیاره هو هردفعه که میومدن یه ناجرا بود ولی دختر خالم کم کم جا پاش رو سفت کرد بعد که بچه دار شد یه بار زرزر کردن اینم کلا شستشون پهن کرد رو بند خفه شدن خداییش الان دختر خالم خیلی سیاست داره دیگه تو زندگیش جا افتاد الان هیچچی بهش نمیگن زندگیش خوب شد ولی اوایلش رو اعصاب بودن البته دخترخالم میگه خودمم خیلی بچگی کردم ولی الان شوهرش تو دستش هست و مادرشوهرم دیگه زرزرنمیکنه تازه هواش رو هم داره

گلم میشه بگی مثلا یکی از دعواتون سر چه موصوعی بوده ک مادرشوهرت این حرفارو بهت زده