2777
2789

بخاطر خوابیدن بچه که خوابش میومد و نمیخوابید و شوهرم گرفتش رو پاش بعد دید نمیخوابه یه حالتی مث پرت کردن انداختش پایین. منم بهش پریدم خواهرش و جاریم دیدم و منم بچه رو بغل کردم که برم خونه که تو ماشین بخوابه اما شوهرم قاطی کرد و گفت غلط میکنی و تو اتاق جلو مامانش گفت چشم کورتو باز کن بچه بمن گفت نمیخوام بیام تو اتاق من پرتش نکردم و ازین حرفها.... منم بهش چیزی نگفتم.... الان تو وضعیت بدی ام.... با شوهرم یه حالتی مث قهریم... همه هم دیدن ک چی شد... منم تو اتاق نشستم... نه میتونم بهش چیزی بگم نه برم خونه... گیر افتادم.... 

اشتباه  کردی  جلو  چند تا عریبه  بخاطر  بچه  به  شوهرت پریدی  یادت  باشه  همیشه  هیچ وقت  جلو کسی  شریکتو خورد نکن برای هیچ چیز

😄جوابشودندون شکن بده یجور که تا مدتها جای تیزی زبونت رو اعصابش بمونه❤فلفلشونم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

واای اشکال نداره خودتو بزن ب بی خیالی ک انگار چیزی نشده جلوی بقیه طبیعی رفتار کنید مطمئنم بقیه هم ب روی خودشون نمیارن 

دِلِمون بَرآت تَنگ شُده   TINAZ🤰💙#مدافعین_سلامت💓

ریلکس باش جلو مادرشوهر و خواهرشوهرم بحث نکن. هیچی نگو. متانت خودتو نشون بده. نشینم تو اتاق برو بیرون. سر بچه اعصابتون خرد نکنید. اینا تمام میشه بچه بزرگ میشه خودتون میمونی واسه هم

خودت هم مقصری

اونم کوچیک شد ک تو بچه رو بغل کردی ببری

الان هم تو همون حالت قهر،برو بیرون

ازین چیزا پیش میاد

تو جمع طرف بچه رو نگیر

تو خونه خودتون پدرشو درمیاوردی

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد،ندا آمد بر در خانه ام بیا آنقدر در بکوب تا در برویت وا کنم.وقتی بر در خانه اش رسیدم هیچ در بسته ای ندیدم،هر چه بود باز بود.گفتم خدایا بر کدامین در بکوبم؟ ندا آمد: این را گفتم که بیایی،وگرنه من هیچ وقت درهای رحمتم را بروی تو نبسته بودم.کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...مهربــــان خـــدایم دوســــتت دارمـــــ
آیه الکرسی بخون دلت آروم شه ، هفتا یا ستارالعیوب بگو همه فراموش کنن

چه چیز خوبی گفتی

۷ تا یا ستار العیوب،،انجام دادی؟

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد،ندا آمد بر در خانه ام بیا آنقدر در بکوب تا در برویت وا کنم.وقتی بر در خانه اش رسیدم هیچ در بسته ای ندیدم،هر چه بود باز بود.گفتم خدایا بر کدامین در بکوبم؟ ندا آمد: این را گفتم که بیایی،وگرنه من هیچ وقت درهای رحمتم را بروی تو نبسته بودم.کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...مهربــــان خـــدایم دوســــتت دارمـــــ
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792