من 16سالمه خواستگار اومد مجبورم کردن بهش جواب مثبت بدم دوسه بار اومدن محرم شدیم قرار شد بریم بیرون باهم تا باهم بیشتر آشنا شیم بعد ماه محرم یک عقد بگیریم بریم سرخونه زندگی ولی من خیلی خجالتیم ومیترسم میگه ما محرمیم ولی نمیزارم دستمو بگیره رفته به مادرم گفته مادرم میگه بزار یکم بهت محبت کنه موقعی میخای بری پیشش زیبا باش قراره بریم آزمایش واینا ولی مادر پسره به مادرم گفته ما رسم داریم گواهی دوشیزگی بگیریم چند روز دیگه قرار برم دکتر زنان ببخشید معاینه اش چجوریه ببخشید از مادرم بپرسم چیکارکنم ترسم وخجالتم بریزه
من۱۷ سالگی ازدواج زوری کردم ولی اطلاعاتم خیلی قوی بود
دمت گرم😂🙋♀️
امام حسین (ع).... همونه ک تا چیزیو از ته دل ازش نخوای ضامنت نمیشه ممنونم آقام ❤🌹 حتی خدا نمیخواد ازش ترس داشته باشی یا ب اجبار توکل داشته باشی باید اون رفاقت قلبیو احساس کنی درک کنی وجودشو محبتشو مهربونیشو بعد میبینی برات چ ها ک نمیکنه😍 شاید به ته خط برسی ولی مطمئن باش نمیوفتی افتادیم ی چیز بهتر منتظرته🤗 فقط بگو خدایا شکرت امیدوارم اول خدا بعد ۱۴ معصوم تا همیشه بهترین رفیقاتون باشن❤🤲❤
طرف ما اصلا همچین رسمی نیست من اولین بار از یه دوست مشهدی شنیدم تعجب کردم، ولی خب رفتن بهتر از نرفتن هست برا جاهایی که رسم دارن، اصلا نترس چند روز پیش اتفاقا دختر همسایه ما 16 سالش بود درس خون مودب، عقد کرد.