انتهای دریا را برکه ها نمی فهمند 😞... پس ببخش اگر گاهی گم میکنم نشانیت را.... میشه برای موفقیت در رشته ام یه صلوات بفرستی🌼؟🦋اللهم عجل فی فرج مولانا یا صاحب الزمان🦋
دبیرستان زبانم فول بود کلاس میرفتم امتحان ترم سوم دبیرستان به کل کلاس تقلب رسوندم ینی من که همیشه اول ازهمه میرفتم بیرون تااخرین نفر وایسادم رسوندم اومدم بیرون
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد......خداجونم منتظر معجزتم....😍❤❤🙏
من اگه جایه اون معلمه بودم از وسط به دوقسمته مساوی تقصیمتون میکردم😄
ما تجربی بودیم این فقط ی سال معلممون بود بعد امتحان نهایی داشتیم گیر دادع بود خیلی هم معلم عقده ای بودا خیلی غیرقابل تحمل مام جلو چشمش اینکارو کردیم معلممونم نبود اون سال ،سال قبلش بود😂
وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:) هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم https://t.me/Hich_zh
من که 3 سالم بود میرفتم تو سوپری پیش خونمون پسرای مردمو میزم گاز میگرفتم بر میگشتم خونه ...
😂😂😂
انتهای دریا را برکه ها نمی فهمند 😞... پس ببخش اگر گاهی گم میکنم نشانیت را.... میشه برای موفقیت در رشته ام یه صلوات بفرستی🌼؟🦋اللهم عجل فی فرج مولانا یا صاحب الزمان🦋
امروز یاد ی چیزی افتادم ک اسم همسر سابقمو نوشته بودم الاغ تو گوشیم وقتی تلگرام نصب کرد نوشته ...
😂😂😂😂
انتهای دریا را برکه ها نمی فهمند 😞... پس ببخش اگر گاهی گم میکنم نشانیت را.... میشه برای موفقیت در رشته ام یه صلوات بفرستی🌼؟🦋اللهم عجل فی فرج مولانا یا صاحب الزمان🦋
یبار تو دبیرستان بچه ها گوشی و اسپیکر اورده بودن اهنگ گذاشته بودن بزن و برقص بعد من ی لحظه رفتم بیرو ...
ما راهنمایی مدیرمون رو حساب نمیکردیم
همیشه سر تا پا تیپ سبز میزد
بچه ها هم پیشش میگفتن خیار شور
ولی ناظممون همه ازش میترسیدن
" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " (سهراب سپهری)
بچه بودم یسری پسر عموم شیر کردم بره ازخونه زن عموی بابام امپول گاویسون و بدزده اونم رفت برداشت اورد تو امپول اب پر میکردیم ازرودخونه قورباغه میگرفتم امپول میزدم به قورباغه ها اجزای داخلیشون از دهن و باسنشون میزد بیرون😂🙂🙂🙂
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد......خداجونم منتظر معجزتم....😍❤❤🙏
با بچع های ریاضیم نساز بودیم بعد رفتع بودن نمازخونع اکیپمونو جمع کردیم کفششونو دزدیدیم انداختیم تو ساختمون بغلی مد، فردا صب سر صف مدیر بین400-500دانش اموز میگفت اعتراف کنین همه همو نگاع میکردن کسی چیزی نگفت بعد مدیرمون میگفت من میدونم کار بچع های چهارم تجربیع🤣🤣🤣
وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:) هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم https://t.me/Hich_zh