سلام، من فقط یه دونه داداش دارم. اونم زن و بچه داره. زن داداشمو خیلیییییی زیاد دوسش دارم. هم قیافه شو. هیکلشو. متانتشو. ولی چون کم حرفه(مدلشه البته)، خیلی نتونستیم کلا باهاش ارتباط عاطفی برقرار کنیم. ما چنتا خواهریم. من همیشه فک میکنم من بیشتر از بقبه دوسش دارم. تا حالا پیش اومده از مامانم اینا دلخور بوده باهام درد دل کرده. نه تنها به کسی نگفتم بلکه خیلی درکش کردم. هرچند خب جون پدر و مادرمن ناراحت میشم اگه در موردشون حرف بدی بگه ولی تهش خودمو میذارم جاش. میگم چطور که من از خواهر شوهرم انتظار دارم اینم مثل من چه فرقی داره؟همیشه پشت سرش دفاعشو میکنم. با مامانم حرف میزنم. الانم شنیدم افسردگی گرفته😔انقد دلم میخواد بهش نزدیک بشمو کمکش کنم. چون خودم قبلا این دوره رو گذروندم. ولی میترسم دوس نداشته باشه بخوام صمیمی شم. دلم میخواست ته دلمو میدید. که من خودشو دوس دارم. نه اینکه جای عروس بخوام کمکش کنم. بهش پیام میدم. قلب میفرستم.اونم میمونه چی بگه بنده خدا. میگه؟میگم هیچی. توی دو مورد از سختترین لحظات زندگیم کنارم بود. جاییکه حتی خواهرام باهام همدل نبودن این بخاطر من بغض کرد. جلو داداشم بخاطر ازدواجم ازم دفاع کرد. هرگز فراموش نمیکنم. ولی نمیدونم چجوری باهاش ارتباط برقرار کنم چون خیلی کم حرف و ساکته.
دلتنگ دورانی هستم که به یاد نمی آورم کجا بود؟ کی بود؟ چطور بود؟
وای خدایا چه خواهر شوهر خوبی عزیزم🥰🥰انشاالله ک۶ خواهر شوهرات درآینده مثل خودت هستن واییی قلبم اکلیلی شد 🥰🥰🥰❤❤خودم خیلی از طرف خواهر شوهر اذیت شدم کوچیکه مدرمو دروورد خیلی زیاد تا مای طلاق هم رفتم دوران عقد هرگز نمیبخشمش 😔😔
زندگی یه آرامش به من بدههکاره اگه دیدینش بگین بیاد طلبشو صاف کنه تا شکایتشو پیش خدا نبردم🙂🙂