2777
2789
عنوان

دعوای منو مادرشوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 1634 بازدید | 86 پست

بخدا مادرشوهره نفهم وعوضی منم وقتی ۵ماهه بودم رفتم خونه ش بهشون سربزنم باشوهرم چون یه شهر دیگه هستن توی حیاط شون جا نبود لباسامو شسته بودم میخاستم بندازم روی بندمجبورشدم با اون وضعم برم روی پشت بوم پهنشون کنم بخدا وضلیت پله هاشون خیلی ناجوره دم پله ها وایساده بود نیگامیکردکی میفتم پایی . نکردیا تعارف بکنه😔😔اینقد ترسیدم رفتم وبرگشتم که نگو

شوهرم پول داشت همشو کم کم ازش گرفتن

دوست عزیز وقتی زن زندگی آنقدر منفعل و کم توقع باشه هیچ پیشرفتی اتفاق نمی افته

شما نصف اون زندگی هستی 

خودت تصمیم بگیر 

خودت برنامه ریزی کن 

خودت عمل کن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم باردار بودم با کلی دوا درمونم باردار شدم بخاطر تنبلی تخمدانم.میخواستم تو خونه استراحت کنم بچه ام سالم بغلم بیاد ساعت هفت نشده دراتاقمو میزدن ک بیدار شو.و کلی هم سر کار خونه اذیت شدم.پنج روز به خونه جاروکنمیزدم دختراش دس نمیزدن.منم بیخیال شدم و فقط،اتاق خودم.ویار داشتم مثلا یه چیزی هوس میکردم روز اول تو یخچال بود فرداش میدیدم نیس دختراش میخوردن..هر هفته هم دخرای متاهل و جاریام جمع میشدن خونش.غذاهای بودار و چرب درست میکرد از لج من تازه گیر میدادن ک تو درست کن.چند روزی درست و حسابی غذا نخوردم اینقدر فشارم افتاد و رنگ پریده شدم ک شوهرم بردم دکتر...هیییی.

اخرشم من خودم جدا واس خودم غذا درست کردم.تقریبا تو بارداریم سفره مو جدا کردم و...

تا خونه ی خودم رفتم راحت شدم.

ای بابا...حالا ک دارین بیخیال حرف مادرشوهر...با شوهرت صحبت کن.بخدا آرامشت اونم مخصوصا الان ک بارداری ...

یه خواهر شوهر ۱۷ساله هم دارم خواهر شوهرم انتظار داره من بهش اب بدم و کاراشو انجام بدم 

الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸💕
منم باردار بودم با کلی دوا درمونم باردار شدم بخاطر تنبلی تخمدانم.میخواستم تو خونه استراحت کنم بچه ام ...

دقیقا منم همین جوریم خدا کنه یروز منم خونم جدا بشه و راحت بشم

الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸💕
دوست عزیز وقتی زن زندگی آنقدر منفعل و کم توقع باشه هیچ پیشرفتی اتفاق نمی افته شما نصف اون زندگی هست ...

دخالتای مادرشوهرم نمیزاره پیشرفت کنم 

الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸💕
یه خواهر شوهر ۱۷ساله هم دارم خواهر شوهرم انتظار داره من بهش اب بدم و کاراشو انجام بدم 

این نوجوونای تو خونه خیلی پرتوقع ان.انتظار دارن عروس هم مثل مادرش لباساشو بشوره و غذا بپزه براش و هرجا هم رفتی گردش اویزون داداششونن.حرفی ام بزنی میگن درس دارم یا کنکور دارم و مگه چندسالمه و...حالا همیشه ی خدا دارن با گوشی ور میرن موقع کار درس دارن.زبونشونم ک درازه...خودمم یه ۱۸سالشو تو خونه ی مادرشوهرم تحمل میکردم.پرتوقع و از خود راضی

نمیدونی چه موجودیه دیگه روانیم کرده دوست ندارم اصلا برم بیرون ببینمش

اي جانم، حس خيلي بديه، خدا كمكتون كنه زودتر از اونحا برين، چجور دلش مياد زن حامله رو اذيت كنه، به همسرت بگو و وقتي نيست بيشتر برو خونه بابات

این نوجوونای تو خونه خیلی پرتوقع ان.انتظار دارن عروس هم مثل مادرش لباساشو بشوره و غذا بپزه براش و هر ...

وای دقیقا شبیه خواهر شوهرم 

اصلا ما تو این دوساله زندگی هیچوقت باهم تنهایی جایی نرفتیم

الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸💕
اي جانم، حس خيلي بديه، خدا كمكتون كنه زودتر از اونحا برين، چجور دلش مياد زن حامله رو اذيت كنه، به هم ...

خیلی بهش گفتم ولی بخاطر این کرونای لعنتی میترسه

الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸💕
دقیقا منم همین جوریم خدا کنه یروز منم خونم جدا بشه و راحت بشم

خدا کنه.ولی تا خودت یه قدم برنداری ک خدا هم واست کاری نمیکنه...خودت تلاش کن شوهرتو با فروش طلا راضی کنی بری خونه ات...باور کن آرامش و برکت هم میاد تو زندگیت.چون شوهرش دیگه هرجی دربیاره خرج خونه ی خودش میکنه...من خونه ی مادرشوهرم بودم اینقدر از همسرم پول میگرفتن به بهانه های مختلف ک پولی نمیموند کم هم میاوردیم پس اندازم ک نداشتیم.الان زندگیم برکت داره بخدا.درآمد شوهرم همونه ها ولی خرجا برای خودمونه.

خدا کنه.ولی تا خودت یه قدم برنداری ک خدا هم واست کاری نمیکنه...خودت تلاش کن شوهرتو با فروش طلا راضی ...

مرسی عزیزم بخاطر راهنمایی خوبت چشم این هفته ک اومد میشینم باهاش حرف میزنم

الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸💕
وای دقیقا شبیه خواهر شوهرم  اصلا ما تو این دوساله زندگی هیچوقت باهم تنهایی جایی نرفتیم

منم اینجوری بودم.اولین مسافرت شمالمون هم باهامون اومد.هرچی سوغاتی بود واس خودش خرید.یعنی سه روز اونجا بودیم دوروزش دنبال خانوم و خریداش...

خلاصه ک تنها راه چاره ات خونه ی جداس.

من خونه ی مادرشوهرم بودم هفته ای یبار دعوا میکردیم و حرف طلاق بود.الان اما چهارسال گذشته و یبار هم حرف طلاقو نزدیم.

دخالتای مادرشوهرم نمیزاره پیشرفت کنم 

عزیزم تا خودت به فکر خوذت نباشی نه شوهرت و نه خانوادش اهمیتی بهت نمیدن خودم تو این وضعیت بودم که میگم با این وضع باید تمام تلاشتو بکنی که جدا بشی من با حرف با دعوا با فروش طلا آخر خودمو خلاص کردم خودت و بچت از همه چیز مهمتری نگو سنم کمه زرنگ باش خودتو قوی کن قراره مادر بشی نذار همه بهت زور بگن. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792