یبارم همین تابستون امسال رفته بودیم یه باغی دسشویی مسشویی هم نداشت منم شدییدا تحت فشار بودم هم شماره ۱ هم ۲ بعد گفتم چیکار کنم چیکار نکنم رفتم یه جای هلوت پیدا کنم خیر سرم بشینم کارمو بکنم بعد انگا دو تا باغ با یه رودی ک از وسطشون گذشته بود از هم جدا شده بودن منم رفتم نزدیک رود بشینم ک مثلا کسی نبینه 😑خلاصه نشستم پشتمم کردم به سمت اون رود راحتتت داشتم کارمو میکردم یه لحظه سرمو برگزدوندم دیدم ۵ نفر از توی باغ اونور رود دارن نگام میکنن😑😑😂😂ینی نفهمیدم چجوری قیچی کردم پاشدما بیشعورا از رو هم نمیرفتن حداقل برن اونور قشنگ ردیف وایسادع بودن تماشا میکردن آبروم رف😑😂
°دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ°