خواهرم عقده
گلوش کامل کبود بود برادرزادم ۴سالشه دیده بود ب مامانش گفته بود مامان عمه جون بیا ببین گردنش اووف شده فک کنم خورده زمین اینو برا همه گف
ی شب هم خواهرم و شوهرش و همین برادرزادم تو اتاق بودن بازی میکردن شوهر خواهرم خواهرم بغل میکنه از زمین بلندش میکنه میگه ببین چ زوری دارم بعد خواهرم میخواددبغل کنه نمیتونه
اینا رو برادرزادم بعد ک از اتاق اومد بیرون داغ داغ برامون تعریف کرد با صدا بلند