من ی بار توی جمع میخاستم بگم کریسمس چیکار میکنین اشتباه گفتم کریستال
همین دیروز صبح جلو بابام جای تخم شربتی گفتم شربت تخمی و متواری شدم به زور جلو خندمو گرفتم😥
منم بعضی مواقع کلمات رو بر عکس میکنم برای خنده😓
مامانم گفت بیا این کارو بکن منم زبانم لال بشه بلند گفتم من ک ..ر دارم فعلا😢😢😢😢وایی بقیه😐😐فقط دوست داشتم محو بشم
اومدم به خالم بگم دوبلوری قبول شدم زبونم نچرخید گفتم دول بری قبول شدم
یه بارم خیلی از خانوادم نا امید شده بودم و ناراحت بودم ساعت دوازده شب بود دوس پسرم زنگ زد گف بیا بریم بیرون اومدم بگم بیام بیرون که چی بشه انقدر ناراحت بودم حواسم نبود گفتم بیام خونه که چی بشه
استارتر برات دعای خیر میکنم
حالم خیلی بد بود😘😘
منم از بس مثل شما ابریزش داشتم که ابرو حسابی بردم
البته مال من روز خریدم بود بنده خدا مادرشوهرم فک کرده چیزی میخوام که نخریدن منم دارم گریه میکنم
بد بختی تاپ زیر مانتومم نم دار بود تنمو گاز میگرفت منم مدام داشتم تنمو میخاروندم
بعد که مطمع شده بود گریه نمیکنم و خارش تنم رو دیده یود گرخید بود که نکنه دختره معتاده بهمون انداختن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
