روی نت نوشتم سلام باباییمن دارم میام مواظب مامانم باش زدم رو در یخچال. .خودمم رفتم قایم شدم خیلی هزش خجالت میکشیدم اخه .البته اخرم متوجه نشد ولی چنبار دریخچال رو باز کرد و ندید. خودم دیگه عصبی شدم گفتم مگه کورییی .تو حموم بودم .گفت درست حرف بزن ینی چی بی ادب شدی گفتم گشنگی کورت نکرده که در یخچال ببین دید خندید سجده شکر کرد اومد بوسیدم رفت نماز شکرم خوند