اصلا این چیزا حالیشون نبود مادر شوهرم بیمارستان پیشم نمیومد میگفت پاهام درد میکنه ولی خونمون که طبقه دوم بدون اسانسور بود به خاطر شکمش و قلیون همه رو جمع میکرد هر روز میومد اینجا پاهاش درد نمیکرد
هر چی بگی کم گفتی من سزارین شده بودم بچه بود که روم رژه میرفت هر چی میگفتم خسته ام دود قلیون بچه رو ...
من بودم همون موقع مثل سگ مینداختمشون بیرون یا پامیشدم یه آژانس میگرفتم بچه رم برمیداشتم میرفتم خونه بابام.بگو آخه گوساله های زبون نفهم مگه تو زائو خونه اینهمه جمع میشن.وای سرم درد گرفت
من بودم همون موقع مثل سگ مینداختمشون بیرون یا پامیشدم یه آژانس میگرفتم بچه رم برمیداشتم میرفتم خونه ...
واقعا نمیتونستم خونه مامانم برم به بیمارستان دور بود منم روزی دوبار باید امپول میزدم سزارین شده بودم اینا هم عشق و حالی کردن کل قابلمه هامو خط خطی کردن بعدم طلب کار که خونت چقدر کثیفه 😑