تقاص کاربدی ک درحقتون کردنو دیدک خداگرفته؟

ببین مادرشوهرم  با چنان زبانی بچه هاشو رام میکرد که بچه هاش اصلا باخانواده زنشون بد باشن  حالا یک داماد گیرش اومده خب؟ مثل نوکر دست به سینه هست براشون همیشه خونه ایناس و تمام کاراشونو انجام میده 

اما مادر شوهرم اگر بفهمن پسراش یک استکان توخونه مادرزناشون جا ب جا کردن کلی متلک و مسخره و تیکه میندازن

  جای من نیستین نمیدونید چه کرده  ولی تنها کسی که در موردش این حرفو‌میزنم همون آدمه چون خدا میدونه چیکار کرده 

😂😂😂😂😂چه باحال گفتی . 

عزیزم خدا به جاش اون دنیا بهت پاداش بده 

وبچه هات عاقبت بخیر بشن

من خیلی دلخوش بودم خیلی منتظر 

حتی به خودشون گفتم کاری با دختر مردم کنید که اگه سر دختر خودتون اومد ناراحت نشید 

یا به شوهرم گفتم الهی هر چی به من گفتی به خواهرت بگن و بیاد بهت بگه این گفتن و هر دوتون با تک تک سلول هاتون حس الان من درک کنید 

اما کو😔

به بچه ها کاری ندارم ....هوووف نمیدونید  😢

خیلی صبرمیخاد

خب همین دیگه 

شوهر من یه ادمی ساختن با زنت بد باش با خانوادش بد باش 

الهی بمیرم برا بابام مرغ و ماهی می اورد خونم می پختم 

اخر سر این بیشعور برگشت گفت اومدی سر سفره من خوردی 

بابام اینا امسال یک بار هم دیگه نیومدن 

مامانم میگه پام نمیکشه بیام 

دلم پر میکشه خانوادم بیان خونم 

بعد خودشون با دختراش جمع میشن اش میپزن من تک و تنها تو شهر غریب 

دوست دارم دامادهای خودشون ببینی 

اولی که مثل نوکر و ازانس شون ما رو ببر عروسی ما رو ببر سیزده بدر ... این بلند کن .... تو جهازچینی بیا کلی بار بلند میکنه و جابه جا میکنه 

دومی چون از زنش خواهرشوهرم بسیارررر متنفرم به اون بنده خدا فقط یه سلام زوری مسکنم

میدونم خواهرشوهرم کلی بد من گفته 

اقا یکی به من بگه کو تقاص 

حساسیت هستش دیگه خربزه نخورـ

منم زبونم زخم میشه

چوب خدا واقعیت داره 

مثلا من یه موردی که دیدم اینا تو عروسی من یه ضبط داغون گذاشتن با یه فلش که قاطی داشت فقط یه اهنگ میخوندذ

خانواده دامادش یه ضبط خوب اوردن که شب قبلش خیلی عالی بود 

اما شب عروسی دقیقا همون اتفاق افتاد

ولی موارد دیگه رو ندیدم 

چه ها کرد این مارمولک

چه ها کرد پدرش 

چه ها گفت شوهرم بهم .... طوطی حرف ننه بابا بلغور کن

قبلا دو قاچ میخوردم 

این دفعه تو نی نی سایت در مورد حساسیت به خربزه خوندم انگار تلقین کردم 

و البته بیشتر هم خوردما 

اقا چرا تلقین خوبا عمل نمیشه 

واما من مادر شوهرم تازه عروس بودم کلی بد بود  یعنی هی ایراد میگرفت حرف میزاشت تو دهنم از خوانوادم بد میگفت دیگه واقعا بریده بودم  باوجود یه بچه دوساله به مرزخودکشی رسیدم .یه شب خیلی گریه کردم و گفتم خدایا کاری باهاشون بکن منو یادشون بره باور میکنید الان ۸سال گذشته دختر خودش دقیقا همون بلا سرش امده هی میاد گله میکنه اعصابشو خورد کردن خانواده شوهرش خدا بزرگه