سخته ولی دیگه من خودمو عادت دادم برا کسی ک دلش برام تنگ نمیشه دلتنگ نمیشم
آره عزیزم
منو همسرم چند ماهی هست ک از هم دوریم
و هر دو دانشجو توی دو تا شهر جدا
توی عقد هم هستیم
حالا ۶ ماه دیگه میتونه بیاد شهری ک من هستم و با هم خونه بگیریم
ک اینجوری حوابگاه نریم
ولی از الان داره میگه ممکنه نشه و....
واقعا چرا نشه؟؟
در صورتی ک همین دیروز بود ک داشتم از پیشش میومدم و زار میزدم🙁
دلتنگی با چسبندگی عاطفی فرق داره ...
دلتنگی یعنی من کار و زندگیم مختل نشه ولی برای دیدنش انتظار بکشم...چسبندگی عاطفی که خیلی از خانمها درگیرشن اینجوری که : من میشینم تا آقا به من زنگ بزنه و مدام بهش فکر میکنم.ورزش نمیکنم.هنری ندارم.شغلی و یا کاری و یا تخصصی و یا سرگرمی خاصی ندارم .نمیتونم بدون مرد خوشحال باشم... الان یعنی کجاست؟ با کی هست؟ چیکار میکنه و.....
به این نوع رفتارها میگن مهرطلبی یا همون چسبندگی عاطفی که از دختران یه موجودات وابسته و غیر جذاب میسازه و مشاورین هم در موردش صحبت کردن.(بنده هم داشتم و ترک کردم و از زندگیم لذت بیشتری بردم)
نمیدونم درکمال ناباوری دیدم از آویزون بودن دراومدم نگم برات ک من چقد بدبخت بودم دعوا می‌کرد مقصر صددرصد اون بود من معذرت خواهی میکردم آخرشم بد باهام حرف میزد یک هفته تحمل کردم الانم خیلی عادی ام بود و نبودش فرقی نداره البته اینم بگم ک از خدا خیلی خاستم ک این حسو ازم دور کنه نذر کردم
