اون فیلمه که بابای دختره قبلا با مدیر مدزسه دخترش نامزد بوده بعد ولش کرده حالا بعد چن سال که دیدتش گ ...
اسم دخترش رها بود
اﺷﮏ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﺏ ﭼﻬﺮﻩ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺷُﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺷﺮﺑﺖ ﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﻧﯿﺎﮐﺎﻥ، ﮐﺴﺎﻥ، ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺍﻥ ﻣﺎ ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ …گرسنگی یار دیرین و وفادار ما بوده است و برهنگی در کنار گرسنگی یک دم نسل های ما را ترک نگفته است.
یه مرده که زن حامله ش تو ترافیک پشت ماشین عروس میمیره اونم نابغه بود و بمب میسازه میزاره تو ماشین عر ...
کارناوال مرگ
دکلمه ای از زبان خدا : منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم. تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من... خدایی خوب میدانم! طلب کن خالق خود را، بجو ما را... تو خواهی یافت. که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو. مگر کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تو را از درگهم راندم؟ که می ترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور، آن نامهربان معبود. این منم پروردگار مهربانت، خالقت. به نجوایی صدایم کن... بدان آغوش من باز است. قسم بر روز هنگامی که عالم را بگیرد نور، قسم بر اختران روشن اما دور : * رهایت من نخواهم کرد *✌🙏 اللهم صل علی محمد و آل محمد. ( من ivf کردم، اگه سوالی در موردش داشتین بپرسین کمک تون کنم )
بهترین فیلم دنیا و عاشقانه ترین فیلم دنیاس طورب که اشکمو دراورده تو روستا پنج شش تا دوست هستن خیللللی بچه های پاکی هستن اصلا یه درصد هم ب هم بد نگا نمیکنن درست مث خواهر برادر ۲۳ ۲۲ ساله دو تا دختر بقیه پسر یکی از دخترا یه پاش میلنگه و مادرش تو دریا غرق شده برا همین دلش گرفتنی میره کنار دریا دردودل میکنه همشون کیف میکنن و بازی میکنن این دختر معلول رو هم کول میکنن با هم خوش میگذرونن دختره خیلی امیدواره بره عمل کنه پاش درست بشه اونم بتونه شادی کنه مسابقه بدن وضع مالیشون خوب نیس تو این زجر کشیدناش یکی از پسرا که همیشه بیشتر اون کمکش میکنه کواش میکنه عاشقش میشه و با هم میرن دکتر دکتر بعد چند جلسه یواشکی ب پسره میگه اون یکی پاش هم چون زباد استفاده کرده باید قطع بشه دختره یواشکی میشنوه ولی سکوت میکنه برمیگردن روستا پسره شب براش یه کادو درست میکنه که خوشحالش کنه صبح میره صداش میزنه میبینه خونه نیس کل روستا رو ب هم میریزه یادش میوفته حرفای دکتر و احتمال شنیدنش و ب یادش میاد همیشه دلش گرفتنی میرف دریا بدو میرن دریا کل روستا غریق نجاتا همه جای دریا رو میگردن پیداش نمیکنن پسره خودشو میندازه تو اب میره ته ته دل میبینه دختره ب پاش سنگ بسته خودشو انداخته ته دریا برا اولین بار بوسش میکنه بغلش میکنه و گریه میکنه میاره بالا بقیشم از حوصلم خارجه توضیح بدم حدس بزنین