2777
2789
عنوان

داستان زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 4073 بازدید | 71 پست

عزيز دلم داستانتو خوندم خيلي برات ناراحت شدم خدارو شكر ك داري از يه ادم نامرد جداميشي

انشالله بعد از طلاقت زندگي ب كامت باشه

.   ضربان قلبم دخترم ماهورا😍💋🤱                                          من دختر بدی بوده ام ! برای انکه پسری دوستم رادر ماشین ببوسد تمام خیابان را کشیک داده ام ! من به موتور سیکلت هایی که باسرعت از کنارم ردشده اند بلند گفته ام (سگ پدر..) من اینجور مواقع سرم رانینداخته ام پایین؛ مودب نبوده ام و شورش رادرآوردم ام !  زبانم دراز بوده ! من رژ لب هایم را بالای لبم زده ام ! من دختر قرتی فامیل بوده ام ! من دختر بدی بوده ام که روی ابرو ها و موهایش رنگ گذاشته !! دخترِ بدِ کمر باریک ..دختر بدِ زبان دراز ..دختربدی که وسط کتابهایش خوابش میگیرد ..انگشت تفی اش را به صفه میزند دختر بدی که هیچوقت آدم  نمیشود😍

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوندم داستان زندگیتوگلم خیلی سختی کشیدی ولی ازحرفات فهمیدم شوهرت باهمه بدیاش دوستت داره توکل کن ب خد ...


واااا

از کجای  حرفاش  فهمیدی ؟

یه آدم روانی که تعادل نداره

.حتی مادر خودش ازش  عاصیه

معتاد و وحشی هست. 

خودخواه  و مسئولیت نشناس  هست. 

چرا به یک آدم دیگه میگی که باهاش  بمونه؟  چه دوست داشتنی؟

جواب عمر رفته  اعصاب  و نیرو و جوانی  این زنی که دردل  کرده  رو شما میخوای بدی که میگی  شوهرت دوست داره؟ 

اصن  دوسش داشته باشه. بره گمشه  دوست داشتن اینجوری

زنگ بزن  خانه امن 


معلومه  باهوشی 

توکل کن به خدا و بلند شو. 

خیلی نهادها  هستن که از زن مطلقه حمایت میکنن. 

کار یاد می گیری  

وام می گیری 

رو پای خودت می ایستی 

نترس 

بندازش بیرون عوضی رو 

حیف  بچه ات هست. 

به خاطر بچه ات هم شده ازش جدا شو

واااا از کجای  حرفاش  فهمیدی ؟ یه آدم روانی که تعادل نداره .حتی مادر خودش ازش  عاص ...

من گفتم هرچی صلاحته پیش بیادازکجای حرفای من برداشت کردین ک گفتم زندگی کنه باهاش یه نکته مثبتم ازشوهرش گفتم دلیل نمیشه ک بگم بمون یاطلاق بگیرکاش پستای بعدی روهم میخوندین بعدقضاوت میکردین دوست عزیز

میشه واسه شادی روح شوهرم صلوات بفرستی
من گفتم هرچی صلاحته پیش بیادازکجای حرفای من برداشت کردین ک گفتم زندگی کنه باهاش یه نکته مثبتم ازشوهر ...

معذرت می‌خوام

آخه دیدم نوشتی از حرفات معلومه شوهرت دوستت داره.

یهو بعد از خواندن اون همه بدی هایی که شوهرش بهش کرده بود و کتکا و آزار و اذیتا، عصبی شدم.

فکر کردم از این خانومایی هستین که هر چی بشه میگن اشکال نداره و از دوست داشتنش هست که می‌زننت و این حرفا.

خلاصه عذر می‌خوام اگه بد و عجولانه برداشت کردم

هر اتفاقی ک برام میوفتاد به هیچکس نمیگفتم 

یه روز تصمیم گرفتم به مامانم بگم

وقتی گفتم دیدم مامانم خیلیییییی حالش بد شد وکارش ب دکتر کشیددیگه تصمیم گرفتم هیچی بهش نگم

همیشه میگم پدرو مادر باید اینقدر برای بچه هاشون قوی باشن ک خدای نکرده اگر مشکلی برای بچشون پیش اومد بچه با خیال راحت بیاد بگه بچه بدونه پشتش محکمه خیالش راحت باشه نه اینکه بگه نه مامان بابا ضعیفن اگه گفتم حالشون بد میشه

اینجوری بچه میریزه تو خودش یا ب راه بد کشیده میشه 

چون مامان بابا ضعیف بودن من تصمیم گرفتم مثل اونانباشم

تصمیم گرفتم رک باشم و نزارم کسی حرفی بهم بزنه الان هیچ کس جلو من جرعت نمیکنه ب خانوادم چیزی بگه یا انتقادی بهشون بکنه من باشم مواظب حرفاشون هستن چون جواب همه رو میدم ولی متاسفانه جلو شوهرم خیلی کوتاه میام 

کوتاه اومدن جلو شوهر خوبه ولی ب شرطی ک شوهرت خوب باشه 

داداشم متاسفانه راه کج رو انتخاب کرد اونم از تنهاییش بود رفت اونم نتونست قوی باشه

وقتی اونا رو میبینم میخوام قوس تر باشم

... 

امروز قرار بود برم خونه بابام ولی شوهرم زنگ زد معذرت خواهی کرد منم یکم فکر کردم گفتم الان وضع خانوادم خوب نیست بزار پیش شوهرم بمونم اول یه حرفه یاد بگیرم ک بعد طلاقم بتونم رو پای خودم وایستم 

چون محل زندگی بابام امکانات نداره

اینجا شرایطم رو خوب کنم ک بعد طلاق نیاز ب پول کسی نداشته باشم

هرچند خانوادم حمایتم میکنن ولی دلم نمیاد ب زحمت ببوفتن 

الان بابام برام دفترچه گرفته هرماه یه مقدار پول میریزه توش برا پسرم گفت بزرگ بشه پول داشته باشه... 

کسی از فامیلامون و خانواده خودم نمیدونن مشکل دارم ک میخوام طلاق بگیرم بچه ها خسته شدم از بس خودمو حالمو زندگیمو خوب جلوه دادم خسته شدم 

میخوام با قوی شدن خلا های زندگیمو پر کنم 

میخوام اینقدر قوی بشم ک پسرم و مامان بابام بهم افتخار کنن

پسرم الگوش من باشم 


هر اتفاقی ک برام میوفتاد به هیچکس نمیگفتم  یه روز تصمیم گرفتم به مامانم بگم وقتی گفتم دیدم ما ...

تو دختر خوبی هستی ایشاالله بهترین برات پیش بباد چند سالته؟؟

خدا تنها امیدمی 🌹امضای سال ۹۸ تیکر عروسیمه باردار نیستم ... م... 
[۶/۱۴،‏ ۱۱:۴۳] ..: باردار بودم رفتیم خونه مامانم شوهرم رفت بیرون شبا دیر وقت میومد خونه یه روز دل در ...

داستان زندگیت رو خوندم و واقعا ناراحت شدم . کاش تو نامزدی وقتی فهمیدی عصبیه جدا میشدی . ولی عیبی نداره ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست . جونت رو بردار و فرار کن بخاطر بچه ات فرار کن . بزرگ شدنش بدون پدر و با آرامش براش خیل ی مفید تره تا زندگی کردن با پدری که عصبیه و هر روز شاهده  تنش و دعوا و کتک کاری پدر و مادرش باشه . سعی کن یه کاری پیدا کنی و مستقل شی بعد از پدر و مادرت جدا بشی . امیدوارم زندگی روزای خوبش رو به تو و بچه ات نشون بده

خدایا ازت ممنونم که بهترین شوهر دنیا رو نصیبم کردی   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تعلیق

گورباناز | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792