2777
2789
عنوان

دعوا‌با‌خواهر‌شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 602 بازدید | 82 پست
مادرشوهر من میدونست حاملم ولی یه زنگ نمیزنه الان یه هفته ایی میشه منم کم زنگ میزنم که داستان نشه وگر ...

اره براحتی کوتاه نمیام قبلا هم ازش دلخور میشدم ولی همش به چم مادرم میدیدمش و کینه به دل نمیگرفتم ولی الان خیلی سوختم میخوام مثل خودش رفتارکنم تا فکر نکنه آدما همیشه خوب میمونن یه وقتایی صبرشون تموم میشه عین خودتون جواب رفتارشون رو میدن

امروز مادرم نگاهی بهم کرد گفت خداهرکیو دوست داره بهش دختر میده اون لحظه که این همه بهم افتخارکرد انگار تموم دنیاروبهم دادن خدایا برام حفظش کن 
مادرشوهر من میدونست حاملم ولی یه زنگ نمیزنه الان یه هفته ایی میشه منم کم زنگ میزنم که داستان نشه وگر ...

آره‌دیگه‌نمیخوام‌کوتاه‌بیام‌وگرنه‌‌دیوار‌کوتاه‌تر‌از‌من‌پیدا‌نمیکنن‌که‌سرم‌هوار‌شن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اره براحتی کوتاه نمیام قبلا هم ازش دلخور میشدم ولی همش به چم مادرم میدیدمش و کینه به دل نمیگرفتم ولی ...

مادرشوهر مادر نمیشه همونجوری که عروس دختر نمیشه من  یه سری یه حرفی به شوهرم گفتم اونم به مامانش گفت بعد مادرش گله میکرد منم گفتم مامان اگه یکی دیگه از دخترای  خودتم اینکارو میکردن اینجوری برخورد میکردی گفت نه اونا ک دخترامم...اینو گفتم ک ببینی تظاهر هست و واسه مادرشوهر بچه ی خودش عزیزه فقط

چه زشت خب ک چی دنبال چی هستین مثلا ....بچه رو ببر بیرون هرموقع ک خواستن بیان بگو یا داریم میریم بیرو ...

نمیدونم‌هر‌کی‌هم‌جای‌من‌بود‌کم‌میاورد‌‌‌.اعصابمم‌خیلی‌ضعیف‌شده.دعا‌کنید‌زود‌تر‌خونمونو‌بسازیم‌بریم‌از‌اینجا.ولی‌میدونم‌اونجا‌هم‌که‌برم‌از‌اینا‌راحت‌نمیشم

آره‌دیگه‌نمیخوام‌کوتاه‌بیام‌وگرنه‌‌دیوار‌کوتاه‌تر‌از‌من‌پیدا‌نمیکنن‌که‌سرم‌هوار‌شن

وقتی اخلاقشون دستته خودتو اذیت میکنی که چی بشه دایورت کن ادمایی که باعث حال بدیت هستن

مادرشوهر مادر نمیشه همونجوری که عروس دختر نمیشه من  یه سری یه حرفی به شوهرم گفتم اونم به مامانش ...

آره‌واقعا‌‌واسه‌دخترشون‌جونشون‌رو‌هم‌میدن‌‌اما‌نوبت‌عروس‌که‌میشه‌انگاری‌محبتشون‌ته‌میکشه

نمیدونم‌هر‌کی‌هم‌جای‌من‌بود‌کم‌میاورد‌‌‌.اعصابمم‌خیلی‌ضعیف‌شده.دعا‌کنید‌زود‌تر‌خونمونو‌بسازیم‌بریم‌ا ...

انشالله که خونتونو زودتر میسازین از دستشون راحت میشین اونجا رفتی دیر به دیر سر بزن تا کم کم عادت کنن فاصله بگیرن

آره‌واقعا‌‌واسه‌دخترشون‌جونشون‌رو‌هم‌میدن‌‌اما‌نوبت‌عروس‌که‌میشه‌انگاری‌محبتشون‌ته‌میکشه

واسه من جلو غریبه ها هی عزیزم عزیزم میبنده به خیک من ولی تتهاییم اون روشو  نشون میده

وقتی اخلاقشون دستته خودتو اذیت میکنی که چی بشه دایورت کن ادمایی که باعث حال بدیت هستن

آخه‌چجوری‌‌.به‌من‌بگین‌چطوری‌‌اینارو‌که‌وسط‌زندگیم‌هستن‌رو‌‌بیرون‌کنم‌.خودمم‌خسته‌شدم‌.هر‌چی‌میکشم‌‌از‌این‌اخلاقمه‌چون‌آرومم‌فکر‌میکنن‌هر‌کار‌دلشون‌بخواد‌میتونن‌بکنن

مادرشوهر مادر نمیشه همونجوری که عروس دختر نمیشه من  یه سری یه حرفی به شوهرم گفتم اونم به مامانش ...

اره واقعا که حرفات درسته منم قصد دارم بهش بگم تا حالا مثل مادرم میدیدمت اما الان فقط برام یه مادرشوهری فقط دعا میکنم حرف پیش بیاد که بتونم حرفام رو بهش بزنم 

امروز مادرم نگاهی بهم کرد گفت خداهرکیو دوست داره بهش دختر میده اون لحظه که این همه بهم افتخارکرد انگار تموم دنیاروبهم دادن خدایا برام حفظش کن 
آخه‌چجوری‌‌.به‌من‌بگین‌چطوری‌‌اینارو‌که‌وسط‌زندگیم‌هستن‌رو‌‌بیرون‌کنم‌.خودمم‌خسته‌شدم‌.هر‌چی‌میکشم‌‌ ...

نمیشه همیشه اروم باشی من میرفتم خونه مادرشوهرم تمام کاراشو میکردم با اینکه دختر داره که مجرد باشه یه سزی دعوامون شد باخواهرشوهرم طرف دخترشو گرفت منم رفتم پیش خواهرشوهر بزرگم حرفامو زدم گفتم من محبت میکنم کمک مامان میکنم دلیلی نداره من کاراشو بکنم وقتی دختراش هستن از اونموقع هم دیگه دست به سیاه و سفید نمیزنم شاید خیلی کم کمکش کنم تا بفهمه وظیفمم نبوده ک کمک کنم لطف میکردم بهش

انشالله که خونتونو زودتر میسازین از دستشون راحت میشین اونجا رفتی دیر به دیر سر بزن تا کم کم عادت کنن ...

مرسی‌‌گلم‌انشاالله.باشه‌‌اینکارو‌میکنم‌‌دیگه‌کم‌کم‌میخوام‌ازشون‌فاصله‌بگیرم‌.منو‌بگو‌اینارو‌عین‌خواهر‌ومادرم‌دوست‌داشتم‌ولی‌یه‌سال‌نشده‌اون‌روی‌دیگشونم‌نشون‌دادن

تنها چیزی که از نظر من دلگرمی میده اینجور وقتا که مادرشوهر یا خواهر شوهر عوضی بازی درمیارن اینه آدم احساس تنهایی نکنه شوهرش پشتش باشه..خیلی مهمه شوهرت درمقابل توهینا و بی احترامیای خانوادش طرفداره زنش باشه..

شوهره من فقط بلده طرف خونوادش باشه.

مرسی‌‌گلم‌انشاالله.باشه‌‌اینکارو‌میکنم‌‌دیگه‌کم‌کم‌میخوام‌ازشون‌فاصله‌بگیرم‌.منو‌بگو‌اینارو‌عین‌خواه ...

منم چون خواهر نداشتم هگچین فکری میکردم ولی دیدم نه بابا اینا خواهر همن اونم مادرشونه قرار نیست که منو اونجوری بخوان چندبار دیدم ک تصمیم گرفتم دور بشم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز