2777
2789
عنوان

دعوا‌با‌خواهر‌شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 602 بازدید | 82 پست
تنها چیزی که از نظر من دلگرمی میده اینجور وقتا که مادرشوهر یا خواهر شوهر عوضی بازی درمیارن اینه آدم ...

منم گاهی شوهرم پشت منه گاهیم پشت خوانوادش با اینکه میدونی اونا چجورین ولی مردن دیگه 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

موقعیت پیش میاد ولی با احترام بهش بگو ک بفهمه و درک کنه

احترام نگه میدارم در هرصورتی چون نظرم اینه که هرکی به هر دلیلی بی احترامی کنه شخصیت خودشو زیر سوال میبره

حتی اونروز که نفرین کرد هم بهش دست دادم و ازش خداحافظی کردم

امروز مادرم نگاهی بهم کرد گفت خداهرکیو دوست داره بهش دختر میده اون لحظه که این همه بهم افتخارکرد انگار تموم دنیاروبهم دادن خدایا برام حفظش کن 
تنها چیزی که از نظر من دلگرمی میده اینجور وقتا که مادرشوهر یا خواهر شوهر عوضی بازی درمیارن اینه آدم ...

‌یه‌روز‌شوهرت‌‌وقتی‌‌‌صورت‌واقعیشونو‌ببینه‌‌طرف‌تو‌رو‌میگیره.من‌کاری‌کردم‌که‌صورت‌واقعی‌خواهرشو‌دید‌

احترام نگه میدارم در هرصورتی چون نظرم اینه که هرکی به هر دلیلی بی احترامی کنه شخصیت خودشو زیر سوال م ...

کار خوبی میکنی ادم به بزرگتر از خودش باید احترام بزاره و حزفشم بزنه که نگن نمیتونه از خودش دفاع کنه

من هنوز سره خونه و زندگیم نرفتم فعلا عقدیم..مجبور بودم خونه مادرشوهرم رفت و آمد داشته باشم..متاسفانه همسایه ایمو رو به روی همه خونه هامون..انقد مادرشوهرم نادیدم گرفت و بی توجهیو توهین که نمیتونستم تحمل کنم..واسه شوهرم تعریف کردم دردو دل کردم خواستم چند روزی خونه مادرش اینا نرم..ولی هرکاری که مادرش اینا میکنن  جلوشون واینمیسته..میگه تو ناراحت میشی مگه چیشده،یبار نشد بگه بهشون انقد اذیتش نکنین حداقل به خاطر من..زندگیم داغونه داغونه

من هنوز سره خونه و زندگیم نرفتم فعلا عقدیم..مجبور بودم خونه مادرشوهرم رفت و آمد داشته باشم..متاسفانه ...

انشاالله‌که‌شوهرت‌روی‌واقعیشونو‌ببینه‌زود‌تر.ولی‌از‌من‌به‌تو‌نصیحت‌وقتی‌ازدواج‌کردین‌یه‌جای‌دورتر‌ازشون‌خونه‌بگیرین

من هنوز سره خونه و زندگیم نرفتم فعلا عقدیم..مجبور بودم خونه مادرشوهرم رفت و آمد داشته باشم..متاسفانه ...

اونم‌درک‌کن‌عزیزم‌اونا‌مادر‌وخانوادشن‌ونمیتونه‌بهشون‌حرفی‌بزنه‌وگرنه‌اونم‌‌مطمئنا‌ناراحت‌میشه.‌‌یه‌طرف‌تویی‌یه‌طرف‌مادرش‌بینتون‌میمونه‌که‌طرف‌کیرو‌بگیره‌بیشترم‌خودشو‌بیطرف‌میکنه.

پدرشوهرم برای شوهرم مثلا خونه خریده یکم جلوتر از خونه خودمون و مادرشوهرم اینا..قبل اینکه بیان خاستگاریم(ازدواجمون سنتی بود)گفتن پسرمون خونه داره مغازه داره و چند وقت دیگه براش ماشینم میخریم..مغازش زیر خونه مادرشوهرم ایناست!!!که واسه من اوج بدبختیه..و اینکه نه خونه به نام شوهرمه نه مغازه.سوپرمارکت داره شوهرم یبار شکر تموم کرده بود مامانش برگشت گفت تو مغازه داری بلد نیستی بیا بیرون بابات بمونه تو پیشش کار کن حقوق بگیر..هرچی بهش گفتم مگه نمیگفتن مغازه و خونه ماله توعه باید بنامت کنن بزار مستقل باشیم کسی دخالت نکنه تو زندگیمون..نه خودش راضی بود نه خونوادش..!!!!!!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز