من اتفاقا گاهی میگم پسرمم مثل پدرش میشه بهش وابسته نیستم اصلا فقط وظیفه ی مادریمروانجام میدم ببینم بخواد به زنش ظلم کنه اصلا زنش نمیدم
الانم باپدرش میره بیرون وبرام مهم نیست وتنهام اکثرا
من همسری روکه بعد از ۱۳سال زجر بگه دوستت دارم قلبی اماسرزبونش تلخ باشه و کتک کاری وچندتاعیب دیگه چه فایده داره برام اما میگم خدایا بخاطر خودت که باهات معامله کردم لال میشم
من سرزبونش برام مهمه نه ته قلبش بددهنی عادتیه که نمیخواد درمانش کنه اتفاقا باهمه خوبه بامن بددهنه ومن حلالش نمیکنم یعنی دیگه جاندارم حلالش کنم الانم پریودم وحالم بده چندروزتوویلا کلفتی کردم شبانه روز خیلی راحت سریه چیزمسخره که من مقصر نبودم گفت بهم گمشو بهش اعتراض کردم اما خودم نگه داشتم و بعد یک ربع اشکام ریخت توتنهایی اشک میریزم ارام بشم وگرنه گلوم دردمیگیره
من دارم دق میکنم ازکمبود محبت
دارم دق میکنم ازبس خودمو له کردم بخاطر فرار ازطلاق
دارم دق میکنم ازبس همیشه غصه کناردلم بوده و ۱۳سال ازجوونیم پرید ورفت و تمام۱۳سال شد استرس شدید الان سینه هام پراز کیست شده ازاسترس جرات ندارم برم ماموگرافیم رونشون بدم چون اگر بگه سرطانه دق میکنم بخاطریتیم شدن پسرم وگرنه آرزومه بمیرم تازه یکی ازمریضی هام روگفتم
گاخی خودمو نفرین میکنم بمیرم گاهی شوهرمو اما بعدش میگم اشتباه کردی لیلا وبی خیال
خودم تواین سایت به همه میگم بی خیال وصبرکنید اما دلم گاهی میترکه ازتنهایی وغصه جایی نداشتم اومدم اینجا درد ودل
شنبه ها پیش روانشناسم میرم اونم آرومم میکنه
ازدواجمو وسختی هاش رو یه جوری بخودم قبولوندم با اعتقادات قویم بخدا اما گاهی یه حسرت کوچیک ته دلم قلمبه میشه و میخوام برگردم به روزای قبل ازدواجم به اون روزا که شعرمیگفتم تدریس زبان میکردم میدونم تلقین شیطانه اماگاهی پیش میاد
من دردام بیشتر ازخانم های تواین سایته فقط میگم اگرمعتاد یاخانم باز بود چی و دلم آروم میگیره وقتی تاپیک این مدل خانم ها رو میخونم میخوام زاربزنم براشون ومیگم لیلا ببین مظلومتر ازتوهمهست ولال شو ناشکری نکن