يك روز اشك هاي تو فرياد مي شود
و عشق از محاصره آزاد مي شود
يك روز پر شكوه كه تاريخ عاشقي
بر پايه ي نگاه تو بنياد مي شود
كابوس دشت هاي جنوب از عبور تو
خواب شمال مي شود و شاد مي شود
در كوچه هاي كهنه كه ديوار حاكم است
تنديس هاي پنجره ايجاد مي شود
خوشبخت قلب من كه به ياد تو مي تپد
خوشبخت اسم من كه به تو ياد مي شود