بهش بگو دوستش داری و حاضری برای زندگیت بجنگی
بگو که جقدر برات ارزش داره و بدون اون نمیتونی و ازش بخواه اگر حتی یکم دوستت داره یکم درکت کنه که به هرحال مادرته و نمیتونه بکنی بندازیش دور و خدا هم چقدر سفارش کرده به احترام مادر
راصیش،کن برید مشاوره
ان شاالله درست بشه
بعدا که زندگیتون به روال قبل و بهتر از اون برگشت کلا لازمه گاهی دروغ مصلحتی بگی
از شوهرت جلو مامانت تعریفای دروغ کن و از مادرت هم جلوی شوهرت
بزار ذهنیتشون نسبت هم بهتر بشه و اینکه اولش،اصرار نداشته باش یعهو همه چی درست بشه
اول از همسرت بخواه که اجازه بده تو بری دیدنشون
بهد ی مدت بگو مامانم میگه چرا فلانی نمیاد و همش میگه جاش خالیه و کاش بود و ازین چیزا
بعد ازش بخوام مثلا ماهی یکی دو بار بیاد
تا اینکه خدا بخواد رابطشون خوب بشه عزیزم