بچها من سرپرستم و مخارج زندگیمو از راه کار کردن توخونه مردم در میارم ،امروز یه خونه ای رفتم😔😔😔خانمه تو اون چند ساعتی که بودم با صدنفر تلفنی حرف زد سه نفر مرد هم خونش اومدن،شوهرشم ریییس بانکه ،سه تا پسر قد و نیم قد هم داره ،موندم خانمه نمیترسه یوقت بفهمن ،وضع مالیشونم توووووپ،اخه چراااا
باور نمیکنم تو ی روز چجوری وقت کرد با صد نفر حرف بزنه ، سه نفر هم بیان پیشش اونم وقتی ی غریبه ...
پیداست فانتزیه یه ذهن مریضه
آزاد شدم خوشحالم ننه 😃😃😃اانشالله آزادی قسمت همه 😁این بازگشت ظفرمندانه را از حبس سه چهار روزه به خودم تبریک میگم بحث سیاسی نکن میدونی که منم میدونم اونا هم میدونن پس من رو ننداز تو حبس سر چیزی که همه میدونیم