اره واقعا زیاد شده ، دوست شوهرم به شوهرم گفته بود برو خونم.کامپیوترمو درست کن میره میبینه زنش تنهاست با دامن کوتاهو تاپ حلقه ای میاد پیش شوهرم هی عشوه میاد، شوهرم گفت درست کردم کامپیوترو فرار کردم، گفت دیگه هربار دوستم میگفت برو.خونم فلان کارو کن قبول نمیکردم مرد بدبخت انقدر به زنش اعتماد داشته که خودش خونه نبوده شوهرمو.میفرستاده خبر نداشته دیگه زنش چکار میکنه
همه توانایی ها یه جا توش جمع شده
من دیروز 26 سالم شد همه همّو غمم این بود چجوری بادکنکامو یجوری همزمان پرت کنم بالا که وقتی دارن میان پایین عکس بگیرم رو کیکمم نیفتن
یکی از عجیبترین تاپیکها. حتما یادم بمونه😟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
