بچها من سرپرستم و مخارج زندگیمو از راه کار کردن توخونه مردم در میارم ،امروز یه خونه ای رفتم😔😔😔خانمه تو اون چند ساعتی که بودم با صدنفر تلفنی حرف زد سه نفر مرد هم خونش اومدن،شوهرشم ریییس بانکه ،سه تا پسر قد و نیم قد هم داره ،موندم خانمه نمیترسه یوقت بفهمن ،وضع مالیشونم توووووپ،اخه چراااا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعضیا بیمارن. نمیتونن خودشونو کنترل کنن. بیچاره شوهره. یا بچه هایی که دارن تو اون محیط بزرگ میشن.لابد اونام بو بردن دیگه. مگه میشه تو یه خونه باشن و کسی شک نکنه یا نفهمه. خودشونو میزنن به اون راه