من کارتای عروسیمو تهران گرفتم بعدش اومدم خونه دیدم نگیناشو بم نداده منم زنگ زدم هر چی از دهنم دراومد گفتم و دیگ نمیتونستم برگردم بعد وسطای دعوای تلفنی دیدم نگینا کف نایلونن😔😔خیلی ضایع شدم
خخخخ
نتیجه ی اخلاقی: اول ته نایلونو بگرد😂
پ ن:جوگیر نشویم 😅😅😅
ضایع زیاد بوده ولی یادم نیس
راستی سلام پربازدید امشب
وایییی یادم ننداز من همین پریروز اومدم از فروشگاه بیام بیرون نگو در باز نشده منم نگاه نکردم تق خوردم تو در همه هم دیدن وایییی خداکنه اسباب کشی کنیم ازین محل بریم😭😭😭
ی بار ی جا بودیم ی بنده خدا خواب بود بعد یهو باد معدش رها شد من ناخواسته غش کردم از خنده ولی کسی نخندید البته سنی نداشتم
زنداداش یکی از همکارام (البته صمیمی هم نیستیم) به تازگی اومده بود اموزشگاه ما و همکار جدیدمون شده بود.
من خواستم سر صحبت باز کنم، گفتم :"خانم فلانی عروستون خوشگل هستنا"
اونم انگار دل خوشی از عروسشون نداشت. برگشت خیلی رک بهم گفت" یادم نمیاد از شما نظر پرسیده باشم"
یعنی خفه شدم تا چند مدت. خیلی بدبود
همین چن روز پیش تو پاساژ ی مغازه رفتم ..موقع رفتن داخل در مغازه تا اخر باز بود اما موقع بیرون اومدن نمیدونم کدوم بیشعوری بسته بود ک اصن منم متوجه نشدم هیچی دیگه صاف با صورت رفتم تو شیشه کل در ب لرزه افتاد یهو دیدم دوستام شکماشونو گرفتن دارن میخندن خودمم خندیدم ولی خیلی ضایع بود نمیدونم تو پاساژ کیا دیدن 😂😂 گفتم لامصبارو انقد پاک نکنین ک ب این شفافی بشه نشه تشخیص داد😂
😂😂😂😂😂وایییییی
من ی هفته پیش رفتم دکتر بعد میخاستم بیام بیرون اتاقه دوتا در داشت
یکیش میرفتی تو اتاق پرونده ها
یکیم دبگه ورود خروج مریضا بود
میخاستم بیام بیرون خودمو همش در اتاق پرونده رو میخاستم بازکنم بسته بود چنبار
دکتره هم مبگف خانم اون دره دیگس حالیم نمیشدو میکشیدم
اخر سر داد زد گفت ده بار گفتم اون در دیگس درو شکستی
نمیدونم چرا اونجا نمردم😂
هیچی بلاخره باکلی شرمساری رفتم اون در دیگرو باز کردم،و اومدم بیرون😂😂😂😂😂😂😂😂
من چن سال پیش عاشق یکی بودم خونوادش راضی نمیشدن اصلا به زور راضیشون کرده بود بیان رسیدن من انقد هول بودم برا پذیرایی به جای کمبزه تو دیس کدو چیده بودم برده بودم دیگه رفتن پشت سرشونم نگا نکردن😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
