سلام دوستان
من یک سال ودوماهه ازدواج کردم، ده ماه هم عقد بودیم. علاقه زیادی هم به کتاب دارم وبه همین دلیل بخشی از مهریه ام رو کتاب،قرار دادم و حتی یه کتابخونه پر از کتاب همراه جهیزیه باخودم داشتم.
بااین همه کتابی که خوندم اما تجربه توی زندگی واقعا فرق داره والان میفهمم که میگن تاباکسی زیر یک سقف نری نمیشه بشناسیش!!!
من همسر خوبی دارم،متین وصبور و خوش برخورد وگرم وخوش اخلاقه...همه ی مایحتاج خونه رو تهیه میکنه همیشه ومن ازین موضوع تاحالا ازش کوتاهی ندیدم، اما همیشه پای خرید هر وسیله یاهزینه ای به غیراز مایحتاج خونه باشه،آرامشمون به هم میریزه و بحث میشه!
اصولا اعتقادداره پول حروم کردنه،مخصوصا برای کتاب!!!
هرجوری ام توی این چهارده ماه باهاش برخورد کردم باهام راه نمیاد،حتی کاربه جایی کشید که گفتم تو از علاقه من به کتاب خبر داری به همین خاطر بخشی از مهریه ام کتابه،خب بخر برام!گفت غلط کردم قبول کردم...حتی گفتم خودم میخرم ازبابام قرض میکنم(که ببینم چی میگه) گفت اگه خریدی حق نداری بیاری توخونه!
درکل و درکل همیشه تا من ازش پول نخوام،چنان آرامشی داریم که انگار خوشبخت ترین زوج جهانیم، اما کافیه فقط درخواست کنم برای کوچکترین کاری وخریدی بهم پول بده، اونوقته که تاچند روز باهام سرسنگینه وهمش میگه پرخرح و پر توقعی!
اینم بگم ازاول عقد بهش گفتم باید هرماه یه پولی برای خودم بهم بدی،اما فقط قبول کرد ماهی صدتومن بهم بده و طی این دوسال خیلی تلاش کرد قطعش کنه مخصوصا بعداز عروسی ،ولی قاطعانه گفتم باید بهم بدی بااینکه هرماه موعدش که میرسه بازم اذیت میکنه،اما هرماه میگم بازم صدتومنم صوتومنه وازش میگیرم.
اما فقط همینه!!!
نمیدونم چیکارکنم واقعا😳
میدونم طولانی نوشتم اما ترجیح دادم کلیت ماجرا روهم دقیق بگم تاببینم باید چیکارکنم؟
شماها ازین دست مسائل دارید؟چه میکنید؟