عشق اولم پسرخاله ناتنیم بود ک خیلی دوسش داشتم جرات نکردم بگمش
۱سال پیش خالم ازم حلالیت گرفت مادر اون نه یخاله دیگم گفت خیلی خاطر خوات بوده من دیدم خیلی ازتون پولدارترن گفتم تو دوسپسر داریو این حرفا
دلم گرفت
قسمش دادم بشرطی حلالت میکنم ک نگی بهم.گفتی اون بچه داره منم بچه دارم هنوزم نگام میکنه هرحا میبینمش
حتما قسمت نبوده زنش هم اسم منه
دیدم تابلو بازی میکرد ولی بمخم نخورد شاید اونم دلش گیره اعتماد بنفسم صفر بود اونموقع ها
سال۸۵