بخاطر مشکل بچه دار نشدنمون امشب وقتی من از مطب دکتر برگشتم و گفتم نظر این دکتر هم مث بقیه دکترا ب آی وی اف هس شوهرم هیچی نگفت ،تو ماشین بودیم اون رانندگی میکرد بعد از نیم ساعت ک دیدم ساکته ی لحظه نگاش کردم دیدم اشکه ک از چشاش میریزه،خیلی دلم شکست ،بخدا توی این 7 سالی ک با همیم من اولین باره ک اشکای شوهرم رو دیدم ،فهمیدم چقد دلش سوخته ک نتونسته جلو اشکاشو بگیره ،خدا همچین روزایی رو برا هیچکس نخواد