رفتار خواهر شوهرم بیاین بگین چکار کنم

شما به شوهرت گفتی و میدونه که از اینکار خواهرش ناراضی هستی و اون کاری نمیکنه .پس خودت باید قوی باشی و دست به کار شی وقتی قراره از اونجا بیاین بیرون هر چقدر خواهره خواست بچه رو تحریک کنه و بچه شروع به گریه کرد صد در صد بی تفاوت باش و در آخر بچه روبغل کن و ببر .  

قول و وعده و وعید به بچه هم نده که از این چاله میفتی تو یه چاله دیگه خیلی قاطع بدون توجه به گریه بچه بردار ببرش

دو سه بار بیبینه با وجود گریه پسرت نمیزاری بمونه خودش کوتاه میاد به پسرتم پیش خواهر شوهرت بگو هر چقد گریه کنی نمیذارم بمونی

رفتنی خونه مادرشوهرت یه خوراکی که پسرت خیلی دوست داره بزار تو کابینت بگو برکشتیم موقع خواب میدم بخوری

پسر من جدیدا هر جا میریم گریه میکنه دوست داره بمونیم از قبل تخم مرغ شانسی میخرم میذارم رو پله ها نزدیک اومدن بهش اروم میگم پسرم بدو لباسات و بپوش که فرشته ها یه تخم مرغ شانسی برات آوردن خودش لباساش و میاره میپوشونم 

نه از چی میترسی . همین که داره گریه میکنه نشون میده که رفتاری کردی که بچه میدونه با گریه کردن به هدفش میرسه تنها راهش اینه که محکم باشی و همیشه و هربار موقع بیرون اومدن بدون اینکه بخوای بهش توضیح بدی که آی فردا میارمت و فردا دوباره عمه رو میبینی و... دستشو بگیر یا بغلش کن . چندبار اینکارو کنی مطمئن باش عادت میکنه که با گریه و دادو بیداد کاری نمیتونه کنه. این حرف من نیست ها حرف روانشناسهاست . وقتی بچه رو بغل کردی بلند بگو هرچقدر هم گریه کنی باید بریم و یه دقیقه هم نمیمونیم. بذار خواهرشوهرت هم بفهمه که هر چقدر بچه رو تحریک کنه کاربه جایی نمیبره. بچه منم هر جا میرفتیم موقع بیرون اومدن لباس نمیپوشید و گریه میکرد منم هر بار بدون توضیح و قربون  صدقه و خیلی جدی لباسش رو میپوشیدم و بغلش میکردم چند بار گریه کرد ولی الان اصلا گریه نمیکنه

کافیه یه بار بگی 

مثلا : مرجان جون شما که می دونین من نمی تونم بچه مو بذارم اینجا و برم چرا هر بار اشک بچه کوچیکو در می یارین؟

نه عزیزم جوری بگو که خجالت بکشه نه مظلوم. بگو وا چرا اشک بچه رو در می یارین؟ بگو بچه گناه داره چرا بچه کوچیکو گریه می اندازین با یه لحنی بگو خجالت بکشه