سلام ،این خواهر شوهرم جدا شده و با پدر مادرش زندگی میکنه ،پسرم دوسال ونیمشه هر بار میریم خونه شون موقع رفتن یادش میده میگه گریه کن بگو من نمیام هر جور هم رفتار میکنم لجبازی میکنه و می‌خنده و بیشتر یادش میده مدام میگه انقد مارو دوست داره بزاریش اینجا اصلا بهونه نمیگیره ،خودش دوتا بچه داره ک هر چی اصرار میکنه نمیان پیشش الان من میخام کمک کنید بگید چه رفتاری کنم ک نقطه ضعف نشون ندم پسرم هم راضی کنم ببرم ممنونم
به شوهرت بگو
شرايط سختيه
خونواده شوهر منم منتظرن بچمو از شير بگيرم بهم ندنش😢😢
اون خوراکی که دوست داره بهش بگوبریم خونه بهت بدم بخوری
بچه تو ب زور ببر بگو بمونه من نمیزارم بین منو بچم فاصله میفته بعدشم نمیخوام زحمتش رو دوش شما باشه بگو خودم طاقتم نمیاد هرچیم گفتو خندید محلش نده ب روش نخند
😕 ببخشیدا چ پرروعه
ب شوهرت بگو ب خواهرش بگه این کار رو نکنه رو تربیت بچت اثر میزاره
شاید دلش تنگه که اینحوری میکنه تا جای که برات امکان داره مراعاتش کن
خلا خودشو داره پر میکنه با این کار ...قبل رفتن به خونه مادرشوهرت ..بچتو میکشی کنار و براش توضیح میدی و ابدا اسم عمشم نمیاری فقط توضیح میدی که مثلا بچه کوچولو ها هرجا پدرو مادر باشن اوناهم باید باشن که ازشون مراقبت کنن و کنارشون باشن و اینااا ...اسم گریه هم نیار
موقعی که میرین توراه براپسرت خوردنی بخر بذار به هوای اونم که شده باهات برگرده میدونم بدعادت میشه ولی میتونی کم کم از سرش بندازی
مرسی بچه ها فقط دعا کنید بتونم صبور باشم ممنونم از همه تون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
