رفتنش مهم نيست فقط زورم ميگيره..دارم ازاين ميسوزم كه حتي مادربزرگ ودخترخاله هامم بردن اما به من خبرندادن تازه من بچه اي چيزي ام ندارم كه بهاد اذيتشون كنه😒 الان به خواهرم پيام دادم احوالپرسي كنم گفتم چخبركجاييد گفت توراه شيراز اول فكركردم شوخي ميكنه بعدفيلم وعكس فرستاد ديدم راست ميگه همشون توماشين بزن برقصن گفتم چرا به من خبرنداديد؟ گفت نميدونم والا
میخوام یه کتاب بنویسم با موضوع چگونه در زندگي موفق شویم. تموم کارایی که کردم رو بنویسم بگم این کارا رو انجام ندین
بازم صبر کن .اومدن حرفاتو بزن.هیچ وقت تا حرف طرفتو حتی ناحق نشنیدی هیچ کاری نکن دیر نمیشه برا گلگی اما شاید قابل جبران نباشه اگر بر فرض اشتباه کرده باشی
🇮🇷خوشا تماشای صبح فردا.خوشا بهارت شکوفه زارا.خوشا هر آنکس که دوست دارد .نفس کشیدن در این هوا را.خوشا سرودن به لحن باران.زعشق گفتن به گوش یاران.خوشا تبسم خوشا ترنم.به سایه سارت جان ایران.تو نام عشقی سلام عشقی.برای این دل تمامعشقی.تو دل ستانی تو دل نشینی.تو آسمانی ترین زمینی.خوشا ز نام و نشان گذشتن.به عشق تو از جهان گذشتن.یلان از هفت خوان گذشتن.به سان آرش زجان گذشتن.جان ایران جانان ایران🇮🇷
منم همینجوری هستم عزیز.هم خیلی مغرورم هم دلم نمیخواد کسی رو ناراحت کنم.ولی خب برای خودم خوب نشد.فکر ...
من تو مجردیا مهمترین بودم.هرتصمیمی پدرمادرم میگرفتن من میدونستم و بشدت رازدار بودم.الان مامانم بامن درددل میکنه.ولی خب خیلی دورم ازشون.طبیعیه که خواهرام که نزدیکن بیشتر درجریان باشن.البته ازنظر احساسی ازنظر خانوادم معروفم به سرد و بی احساس.چون ناراحتیمو بروز نمیدم و واکنش نشون نمیدم.سخت گرفتم خودمو
من که اینجوریم اگه کوچک ترین کاری بکنن تو خونه محشر ب پا میکنم یه بار بابام شام گرفته بود ولی اندازه ...
بدترین نوع احترام احترامیه که از روی ترس به آدم بذارن
دوستانه بهت بگم عزیزانت از بودن در کنار کسی با شخصیت شما لذت نمیبرن
هر کسی یک نابغه است ، اما اگر یک ماهی 🐟 را از روی توانایی اش در بالا رفتن از یک درخت 🌲 قضاوت کنیم آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است
[QUOTE=80484566]همسرم اخر كه ميفهمه..مثلاامشب ميخادبره شيفته منوميذاره اونجاميره بگم نميرم نميپرسه از چن روز پیش بهم گفته بودن یادم نبود بگم دارن میرن مسافرت
برای سلامتی همسرم و بچه هام و خونه دارشدنمون با دلهای پاکتون لطفا یه صلوات😘😘😘😘
من تو مجردیا مهمترین بودم.هرتصمیمی پدرمادرم میگرفتن من میدونستم و بشدت رازدار بودم.الان مامانم بامن ...
من کمتر بروز میدم ناراحتیم رو ولی به قول بابام دلسوزترینم.بیشتر از خواهرام به همه شون محبت دارم.فداشون بشم هم مامان و بابام هم خواهرام ماهن ولی خب من این گله رو ازشون دارم.درواقع از مامانم