خوب اینکارم خوبه .ولی باز نزار همسرت بفهمه البته بستگی به شناخت خودت داره.من همسرم خیلی ظرفیت داره وقتی بهش بگم ولی بعدا مشکل حل شه اصلا فراموش کرده انگار اون موقع فقط در حد درد دل برداشت میکنه.اگر گفتن چرا بهشون بگو.همسرت فکر میکنی می ذاشت باهاشون بری تنها .خودت فکرت به چیزی نمیرسه
بگردم الاهی.عزیزم.ناراحت شدم.ولی شما خودتو اذیت نکن،تنها یا باشوهرت برو بیرون یه چرخی بزن بهتر میشی قربونت برم
نکنه خوش اخلاق نیستی
بی خیال غصه نخور
شما هم یه بار برید مسافرت و به هیچ کس نگید
نه همسرم نميذاشت تنهابرم امااگرخبرميدادن شايدهمسرم جورميكردباهم ميرفتيم يااصلاميگفت ممنون مانميايم.. لااقل بايدخبري ميدادن... شوهرم ٢شبه داره به مادرم زنگ ميزنه وهردوشب مامانم جوابشونميداد. بالاخره دليلش مشخص شد...يكي نفهمه فكرميكنه ميخاستن برن انگليس..شيرازرفتن كه اين قايم موشك بازيارونداشت
خانواده منم نمیدونم چرا با من خوش نیستن. منم انقد دلم گرفته بود میخواستم تاپیک بزنم. مثلا میبینی خواهرم مهمونی گرفته دقیقا انداخته زمانی که ما خونه مادرشوهرمیم تو شهرستان. یا مثلا تولد گرفتن بازم انداختن همون روزی که من نیستم با اینکه یه هفته از تولد گذشته بود حالا من باشم تولد نمیگیرن...کلا خیلی دلم گرفته
