[QUOTE=80486469]عزیزم شما احترامو گدایی میکنه این حقارتش بیشتر از بی احترامی دیدنه ببخشیدا کلی نسبت به این رفتارا من ...[/QUOT من کلن از بچگی همینجوری بودم الانم با اینکه نوزده سالمه همینجوریم اطرافیانم کامل میشناسن منو جواب بدی رو خیلی زود میدم حتی الان چندماهه نزاشتم مامانم بره خونه مامان بزرگم چون به مامانم بی احترامی کرده بود
دوستانه ازت میپرسم یعنی احساسی که دیگران در کنارت دارن هم برات مهم نیست؟
برات مهم نیست واقعا عزیزانت از بودن در کنارت لذت نبرن؟ برات مهم نیست که توی دلشون نگن کاری نکنیم دهنش دوباره باز شه؟
برای دیدنت لحظه شماری نکنن؟
وقتی میبوسنت عمیقا دلتنگت نباشن؟
حقیقت باور نمیکنم برات مهم نباشه
یه روزی دختر خالم که عین خواهر دوستش داشتم و دارم بهم گفت تو تا وقتی که خوبی خیلی خوبی
انقدر خوبی که میتونی یه آدمو از فرش به عرش ببری انقدر که بلدی حال آدمو خوب کنی
ولی وقتی بدی خیلیییی بدی و همون آدمو از عرش به فرش میاری
بعضی رفتارات باعث میشه عزیزانت، همونایی که برات مهمن کنارت آرامش نداشته باشن حتی اگر نشون ندن.
از این حرف دخترخاله م بهم دوازده سال گذشته ولی اثرش هنوووووز روم مونده که یاد بگیرم من و شما حقققق نداریم آرامش دیگران رو بخاطر آرامش خودمون از بین ببریم.
حرفات درسته ولی اخلاقمه نمیتونم عوضش کنم حتی وارد جمع میشم تا کسی سمتم نیاد واسه سلام من سمتش نمیرم حتی اگه طرف خالم باشه یا خاهرم حرفتون درست یه خاهر دارم مامان بزرگم یعنی طرف بابام به پدرم میگن دلمون براش تنگ شده ولی اوه اوه أمون از دست اون دخترت یعنی من😂😂 منم میگم بدرک که دلشون تنگ نمیشه من همینم
عزیزم منم کسی بخاد ناراحتشون کنه برخورد بدی دارم باهاشون گفتم که مامان بزرگم چندماهه رنگ خونمونو ندیده چون مامانمو ناراحت کرده یعنی دوتا مامان بزرگمو نمیزارم بیان خونمون چون بدم میاد ازشون بد ذاتن ولی خودمم اگه پدرمادرم بهم بی احترامی کنن که جرات نمیکنن قاطی میکنم😂😂😂
