بنظرم اينكارو نكن حتي اگر خوبم باشن علنا استقلالتونو از دست ميدين
همش انتظار دارن برين پيششون
هركدوم از بچه ها كه بياين خونشون شماهم بايد باشين
نباشبن خيلي خوب باشن ناراحت ميشن ولي چيزي نميگن بدم مه باشن مشخصه ديگه
اگر مهموني يا روضه اي داشته باشن شما نخواين يا وقت نداشته باشين نرين ناراحتي پيش مياد
اصلا انگار نه انگار يك خانواده و ادم جدا هستين و براي خودتون خونه زندگي دارين و برنامه هاي خاص خودتونو دارين
رفت و امداتون كنترل ميشه پيش مياد مجبورين بگين ديگه ازتون ميپرسن
كليدا دستشونه راحت ميبينن نيستين ممكنه اگر از اين اخلاقا داشته باشن وارد خونتون بشن بهرحال وارد حريم خصوصي شدن بدون اجازه صاحب خانه درست نيست حالا خانواده خود ادم اصلا باشه
از همه بدترش ميدوني چيه؟
بهرحال زنو شوهر دعوا ميكنن ممكنه صداشون بره بالا ولي بعد يادشون بره ها ولي خب يك صدايي رفته بالا بحثي شده
قشنگ تو زندگيتونن شما دوتا يادتون رفته ولي اونا ميشنون و خب طبيعيه در مقام مادر ناراحت بشن و باعث دخالت بشه حتي خوب باشن به ظاهر شايد طرف عروس و بگيرن اما بهرحال فهميدن و اين خوب نيست برخي مسايل بين زنو شوهره و كسي نبايد بفهمه بهرحال دخالت پيش مياد ناخوداگاه نظرشونو ميگن و اين بده باعث ميشه يكي ناراحت بشه و دعوايي كه رفع شده با دخالتشون بدتر شده
و مسوليتتون از بچه هاي ديگه بيشتر ميشه بهرحال پدر مادرن سن بالا درسته وظيفه بچه هاست كه مراقب پدر و مادرشون باشن ولي وظيفه همع بچه هاست ومعمولا اينطور موقعا از بچه اي كه تو يك ساختمان زندگي ميكنه انتظار بيشتري دارن ى بيشتر وظايف رو دوش شما ميوفته
اينا تجربه من از ديدن اينجور زندگي ها در اطرافم بود بازم خودت ميدوني خودم تجربه نداشتم ولي ديدم تو فاميل خودم و شوهرم جالب نيست بهتره مستقل باشين
ما چند سالي وقتي مجرد بودم با پدرمادرم خونه پدربزرگم اينا بوديم بعد رفتيم بعد دوباره پدربزرگم مريض احوال شدن ما رفتيم پيششون ازشون مراقبت كنيم
براي همين كامل شرايط و ميدونم و هيچوقت براي زندگي خودم حاضر نيستم استقلالمو از دست بدم