نه نیار دیگه،بگو بهت اعتماد دارم،دیگه هم گیر نده،اینا افت زندگیع
شوهر منم تقریبا هم صنف شوهرته،بارها این اتفاقا افتاده،دوستاش میان اخرشبا ابجو و.. میارن،یا امیگن بخره بعصی وقتا براشون ببره ،میگه نمیتونم بیرونشون کنم ،با اینکه خودش لب نمیزنه،ولی نمتونه هم به اونا چیزی بگه،مشروبم اگه بخوره چیزی نیست ک نفهمی،از چشم و بوی بدن و دهنش مشخص میشه،حساس ک باشی میترسه دیگه چیزی بهت نمیگه