خاطره تلخ از بیمارستان به اصطلاح مجهز ولی متاسفانه نفهم 😥
تا حالا شده بیمارستانی برید و کادر پزشکیش باهاتون کاری کنند که صد تا روانشناس نتونه کابوس اون روز ها رو از ذهنتون پاک کنه؟!بیاید بهترین خاطره و بدترین خاطره از دکتر رفتن تون رو تعریف کنیم....
دست بچه ۷ ماهمو تیکه تیکه کرد،خدا رحم کرد رگش پاره نشدیعنی بیشتر از ۲۰ بار سرنگ کرد تو بدنش آخرم نتونست ازش خون بگیره گفت رگ نداره ببر از سرش باید خون بگیرن
بردم بیمارستان یه آقای جوونی اومد خون بگیره ازش من رومو چند ثانیه کردم اون ور که نبینم گفت خانم پاشو دیگه تموم شد😐 پسرمم اصلا گریه نکرد داشت بهش میخندید