خدایا هیچ بنده ای رو تو اون خراب شده نفرسته😥😥😥

آهان فکر کردم دکتر ببمارستان گاندی گفته چاییدی

 متم خیلی تعریفش شنیدم 

آره بعضیا واقعا نمیدونم چرا اشتباهی راهنمایی میکنن منم بیمارستان کمالی رو بخاطر تعریفای همسایمون رفتم ولی اصلا اونجوری نبود

انشاالله که زودتر خوب بشی نیاز به عمل نباشه و بچه هات سلامت باشن

بقیه الله کجاست؟؟

تهران - میدان ونک - خیابان ملاصدرا - تقاطع شیخ بهایی- بیمارستان بقیه الله الاعظم(عج)

[QUOTE=77143270]تهران - میدان ونک - خیابان ملاصدرا 

مرسی عزیزم

سلام گلم خداروشکر که فعلا نیاز به عمل نشده انشاالله که بعد از زایمان هم نیاز نباشه

من کلا رگ پیدا نمیشه دستم وقتی سرم میزنن رفته بودم بیمارستان مدائن اون موقع نزدیک خوابگاه دانشجوییمون بود پریود شدم به پرستاره گفتم از رو دستم بزنه که رگ پیدا شه انقد محکم زد و موقع درآوردن سوزن جونم در رفت بعد یه دفعه روی دستم سفت سفت شد باد کرد گفتم بدبخت شدم میمیرم الان اینجا بهش گفتم گفت وااا دختر جون سرم زدیا باید اینطوری شه انگار عمل قلب باز کرده بود سرومه دیگه 😐

من مامانم یک ماه بیمارستان بود ن خواب داشتم ن خوراک همش منو خواهرم شیفتی پیشش بودیم له شدیم 

ارزوم بود این کابوس تموم بشه راحت بخوابم  هر دفعه یکی میمرد صدای جیغ و داد میرفت بالا 

و بدترش این بود ک تو ایام نوروز و سال تحویل بود 

اره،همین چندماه پیش،پسرم سر یماهگیش عفونت شدید ریه گرفته،بردم بیمارستان تامین اجتماعی،چون تب زیاد داشت،اونجا بستریش کردن،شب و تا صب بیمارستان بودیم،صبحش پرستار اومد از طریق انژوکتی ک ب دستش وصل بود دارو بزنه،دارو و زد ولی سرنگ و درنیاورد،گوشیش زنگ خوردرفت حرف بزنه،گفتم حالا ک دارو و زدی خب سرنگ و دربیار این بچه هی داره دستشو تکون میده ی موقع سوزن سورنگ درمیاد میخوره ب بدنش،گفت نه من پرستارم یا تو،همین ک حرفش تموم شد سرمو برگردوندم دیدم سورنگ دراومده سر سوزن هم رفته تو رون پاش،پسرم داره جیغ میزننننه،انققققققد تو بیمارستان داد و بیداد کردم همه ریختن،ازترسشون نمیدونستن چکارکنن،حیف حال پسرم خوب نبود و منتقل شد تهران وگرنه شکایت میکردم

اصولا رگ گرفتن از نوزاد و بچه، کار تخصصی هست، همیشه حتما ببرید مرکز تخصصی کودکان، که هم تجربه اینکار رو دارن و هم وسایل مخصوص بچه‌ها.

گول ظاهر شیک آزمایشگاه های خصوصی رو هم نخورید، من مرکز طبی کودکان تو خیابون قریب رو خیلی توصیه می‌کنم، خیلی پرسنل باتجربه ای داره.

شنیدم میگنبیمارستان  شهریار خوبه که ولی بیمارستان فاطمه زهرا رباط کریم اصلا خوب نیست یعنی رفته بودم اهمیت نمیدن طرف داره جون میده 

وقتی هم ک منتقل شد بیمارستان علی اصغر،اوج کابوسهام شروع شد،چون جا برای خوابیدن نبود،خونه ماهم دور بود،نمازخونه رو هم باز نمیزاشتن،شبها تو حیاط میخابیدیم،شب اول ک رفتیم اون بیمارستان،چون دیشبش تو تامین اجتماعی اصن نخابیده بودم ،کلی هم گریه کرده بودم ب زور شوهرم یکم خابیدم،تازه خوابم برده بود ک ی دختر۶ساله فوت شد،صدای جیغ مادرش هنوز توی گوشمه،حالم خیللللی بد شد،چن روز بعد دکترا ب من گفتن عفونت کل بدن پسرتو گرفته،هوشیاریشو ازدست داه،برای هرچیزی اماده باش،نمیتونم بگم چ حالی داشتم،ی مرده متحرک بودم،خصوصا اینک چن نفر دیگ ک وضعشون بهتر از پسرمن بود مردن،من کلا خودمو باخته بودم،اماخدای بزرگ معجزشو بهم نشون داد و حال پسرم خوب شد،دکترا میگفتن فقط معجزه،۱۷شبانه روز کامل من تو بیمارستان میخابیدم،شبهاشم خیلی سرد بود،واقعا روزای سختی بود