خاطره تلخ از بیمارستان به اصطلاح مجهز ولی متاسفانه نفهم 😥
تا حالا شده بیمارستانی برید و کادر پزشکیش باهاتون کاری کنند که صد تا روانشناس نتونه کابوس اون روز ها رو از ذهنتون پاک کنه؟!بیاید بهترین خاطره و بدترین خاطره از دکتر رفتن تون رو تعریف کنیم....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دست بچه ۷ ماهمو تیکه تیکه کرد،خدا رحم کرد رگش پاره نشدیعنی بیشتر از ۲۰ بار سرنگ کرد تو بدنش آخرم نتونست ازش خون بگیره گفت رگ نداره ببر از سرش باید خون بگیرن
بردم بیمارستان یه آقای جوونی اومد خون بگیره ازش من رومو چند ثانیه کردم اون ور که نبینم گفت خانم پاشو دیگه تموم شد😐 پسرمم اصلا گریه نکرد داشت بهش میخندید