سلام دوستان یه سوال تا حالا کسی بوده از شوهرش خیانت ببینه وگذشت کنه .بزارید من داستانمو بگم براتون من خیلی شوهرمو دوست دارم دوتا کوچولو دارم خلاصه بگم برات من مچ شوهرمو گرفتم ولی گذشتم بار اول دیدم با دوست خودم دوستن که بعدا فهمیدم دختره اول پا داده ومقصر دختره بود خلاصه رفتم در خونشونو گفتم حقیقتو بگو وگرنه ابروتو میبرم وبه خانوادت میگم اونم چون مجرد بود خیلی میترسید از حرف مردم وفهمیدن خانوادش از موضوع خلاصه حالا چه طور فهمیدم شوهرم منو برد لباس بخره اخه چندروز قبلش لباس گرفته بود یه خسی تودلم میگفت فردا یه خبریه خلاصه تا صبح فک کردم که چیشده وهمه یاتفاقارو مثل پازل چیدم و بهاین نتیجه رسیدم یکی این وسطا هست اینم بگم خیاتتش در حد پیام وتلفت بود ویه بارم بیرون رفتن ونطمینم که فقط همین طور بوده یه درصدم شک ندارم که به چیزای دیگه کشیده باشه وگرنه طلاق صددرصد بود خلاصه فهمیدم فردا یه جایی میخواد بره منم منتظر شدم از کار برگرده اومد عوض کردو رفت تاکسی گرفتم ومادر شوهرمم بردم گفتم نهایتا اگه چیزی بود که بوده اگه نبود به مادرشوهرم میگم که یه تاب میخوریم خلاصه باهزار بدبختی مادرشوهرو راضی کردیم هستید بگم
مردا با بچه میخوان سر گرم کنن زن رو ۹ ماه بارداری بعدشم بچه داری .این خیانت که گذشت و کاری نکردی واس ...
ایشاله نبینم چون بد میشه
ولی دوست عزیز فک نکنم تکرار کنه البته صددرصد نمیتونم بگم میگم ایشاله نباشه لغزش واسه همه هست ازخانواده خوبی هستن نه مذهبی ولی مقید اونبارم میگم که شاید وسوسه شده ایشاله نبینم چون اگه ببینم حتما وای نمیستم حالا چه بی بچه چه ۱۰ تا بچه داشته باشم همون طور که اروم بودم خشن بودم بلدم کوچک ترین چیز ببینم فرقمیاره
دوست خواهرم سه تا بچه داشت چهارمی رو باردار شد که مثلا شوهرش رو سر به راه کنه غافل از اینکه شوهره خیلی وقته زن گرفته و هم زمان با بچه چهارم این اون یکی رو هم باردار کرده
درحد پیامک بود ولی تو دل من موند بعد اون ماجرا مردم دیگه ادم سابق نشدم دیگه تکرار نکرد خیلی واسه فراموش شدنشم تلاش کرد هنوزم داره تاوان میده همه کارم کرده برام اما دل ادم دیگه مثل قبل نمیشه الانم ناخواسته باردار شدم هر روز کارم گریه اس میگم نکنه تکرار بشه