تو تاپیک قبلی گفتم بهم بی احترامی کرده جهیزیه دخترش منو دعوت نکرده و اصن بهم نگفته حدود دو هفتم اونجا بودن یک عروسم دارن حتی الکی بهم تعارف نزده.و اینم بگم دوروز پیش عروسیشون بوده و اون روز قرار بوده عروسی من باشه و همه کارامونو کرده بودیم ک مامانش گفته ن اول دخترم باس بره و کلی ماجرا بابت اون داشتیم و قراره چن ماه دیگ عروسیم باشه... بضیاتون تو تاپیک قبلی گفتین برو عروسی خوبم باش باهاش فقد راتو جداکن و سرسنگین باش تا اونام دخالت نکنن و تصمیم گرفتم موقع جهزیه چیدن خودم بهش نگم .(مارسم داریم ک باید بگن)حالا امشب دعوت کرده دختراشو و مادرشوهر دخترش ک عروس پریشب بوده.منو هم گفته من ب شوهرم گفتم نمیام بنظرتون چیکار کنم برم یا نرم ؟رفتارم چجور باشه؟
برام دعا کنید اخه میگن درحق کسی دعا کنی دعا خودتم زود میگیره پس با یکــ تیر دو نشون بزنیم
اینم برا اینکه دیگه نپرسید من کله شق هستم من دانشگاه نرفتم و ازدواج کردم ! فاصله عقد ساده و ماه عسل من تنها ۲۰ روز بوده است !!!! من بعد از ۴ ماه و نیم که از ماه عسلم میگذرد حامله هستم ! من و همسرم با هم اختلاف جدی داریم و ضمنا من تغییر نکردم فقط از اعتقاداتم حرفی نمیزنم اونم فقط و فقط بخاطر نی نی یار ۵ !!!! در آخرچیپس سرکه ای و من دو نفر هستیم ! برای اطلاعات بیشتر به نی نی یار جهت چک کردن آی پی مراجعه کنید !